لئالی

لغت نامه دهخدا

لئالی. [ ل َ آ ] ( ع اِ ) ج ِ لؤلؤ. رجوع به لاَّلی شود.

جمله سازی با لئالی

کز ابر کلک فشانم بسی جواهر رخشان ز بحر طبع بر آرم بسی لئالی انور
بستند بارهای جواهر همه بدوش کردند دانهای لئالی همه گزین
زمره مرجان و لئالی به رطل کهرب و یاقوت و زبرجد به من
چرخ پر کرده برایت عدت جود ترا از لئالی قعر دریا وز جواهر جوف کان
چو ظاهر شد گهرها زان برون ریخت لئالی هستی از مخزن فزون ریخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گاییدن یعنی چه؟
گاییدن یعنی چه؟
ورژن یعنی چه؟
ورژن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز