ط

ط

علامت اختصاری، اسم در موارد زیر معنی خاصی دارد: اولاً، این علامت به کتاب الموطا که توسط امام مالک نوشته شده، اشاره دارد. همچنین، این علامت در دیگر زمینه‌ها به طنین نیز اشاره می‌کند. حرف ط در الفبای فارسی نوزدهمین حرف و در الفبای عربی شانزدهمین حرف است. در الفبای عبری نیز این حرف نهمین حرف به شمار می‌آید. در زبان فارسی، تلفظ این حرف به شکلی شبیه به ت است، در حالی که در زبان عربی به صورت ت لثوی ادا می‌شود. این تفاوت‌های تلفظ، نشان‌دهنده تنوع و پیچیدگی‌های زبانی در فرهنگ‌های مختلف است. این حروف و نشانه‌ها نه تنها در زبان‌شناسی، بلکه در فهم عمیق‌تر از متون دینی و فرهنگی نیز اهمیت ویژه‌ای دارند. در واقع، شناخت این حروف و نشانه‌ها به ما کمک می‌کند تا ارتباطات زبانی و فرهنگی را بهتر درک کنیم و به تبادل اطلاعات میان زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف بپردازیم.

لغت نامه دهخدا

ط. ( حرف ) نشانه حرف نوزدهم از حروف تهجی عرب. و نام آن طاء و طی و طِ است و نیز آن را طاء مشالة نامند و آن از حروف مطبقة و حروف هفت گانه مستعلیه و هم مصمتة و محقوره و مهجوره نطعیه است و در حساب جمل آن را به 9 دارند و در شمار ترتیبی نماینده عدد شانزده است و در تجوید رمز وقف مطلق باشد و در کتب حدیث نشانه ٔکتاب الموطاء مالک است و در موسیقی علامت طنین است ودر نجوم نشان برج جَدی و این حرف یکی از حروف هشت گانه است که در فارسی نیامده است. لیکن در بعض کلمات فارسی برای رفع اشتباه با حرف دیگر این صورت در کتابت آید مانند: طراز و طپیدن و طپانچه و طبرستان و طافته به معنی پارچه مخصوص ابریشمین و امثال آن، و گاهی در کتب قدیمه تلخ به معنی ( مرّ ) را طلخ نوشته اند.

فرهنگ معین

(حر. ) نوزدهمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد ۹ در حساب ابجد.

فرهنگ عمید

نوزدهمین حرف الفبای فارسی، طا. &delta، در حساب ابجد: «۹».

دانشنامه آزاد فارسی

نوزدهمین حرف از الفبای فارسی و حرف شانزدهم از الفبای عربی (ابتثی) و حرف نهم از حروف ابجدی و در حساب جمل معادل نُه است. از نظر آوایی، مانند حرف «ت» نمایندۀ صامت دندانی ـ لثوی ـ انفجاری بی واک است، در عبری= tet است. در زبان فارسی آن را «طا= tâ» و «طین= teyn» می نامند؛ در نجوم رمز برج جَدی است. حرف «ط» در کلمات فارسی نیامده، اما گاهی برای رفعِ اشتباه با حرف «ت»، آمده است، مثل طراز، طپیدن، طپانچه، طبرستان، طالقان.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی صِرَاطِ: راه روشن ( از ماده ( ص ر ط )گرفته شده، که بمعنای بلعیدن است، و راه روشن مثل اینکه رهرو خود را بلعیده، و در مجرای گلوی خویش فرو برده، که دیگر نمیتواند این سو و آن سو منحرف شود، و نیز نمیگذارد که از شکمش بیرون شود )
معنی صِرَاطِی: راه روشن من( از ماده ( ص ر ط )گرفته شده، که بمعنای بلعیدن است، و راه روشن مثل اینکه رهرو خود را بلعیده، و در مجرای گلوی خویش فرو برده، که دیگر نمیتواند این سو و آن سو منحرف شود، و نیز نمیگذارد که از شکمش بیرون شود )
معنی صِرَاطَکَ: راه روشن تو( از ماده ( ص ر ط )گرفته شده، که بمعنای بلعیدن است، و راه روشن مثل اینکه رهرو خود را بلعیده، و در مجرای گلوی خویش فرو برده، که دیگر نمیتواند این سو و آن سو منحرف شود، و نیز نمیگذارد که از شکمش بیرون شود )
معنی مُّسْتَقِیم: راست - مستقیم (کلمه ی مستقیم بمعنای هر چیزی است که بخواهد روی پای خود بایستد، و بتواند بدون اینکه بچیزی تکیه کند بر کنترل و تعادل خود و متعلقات خود مسلط باشد، مانند انسان ایستادهای که بر امور خود مسلط است، در نتیجه برگشت معنای مستقیم به چیزی است ک...
تکرار در قرآن: ۴(بار)

ویکی واژه

نوزدهمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد ۹ در حساب ابجد.

جملاتی از کلمه ط

زمین آمد از اختران بهره مند هم از هر سه ارکان ط چرخ بلند
نخورد آب اگر سبط مصطفی (جانب) هزار ط ز غمش چشم روزگار گرفت
در طلب می باش تا یابی کمال از ط ل ب منشین اگر خواهی وصال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال عشقی فال عشقی فال پی ام سی فال پی ام سی