ز برم
جمله سازی با ز برم
عکس حضور عیش ما خارج شخص هیچ نیست من ز برت کجا رومگر ز برم تو میروی
وزید باد فنا و ربود گل ز برم نماند طاقت و جانم ز خار غم فرسود
تا برفتی ز برم در نظرم قامت تو راست مانند سهی سرو روان بر لب جوست
می گریزد ز برم با قد چون تیر خدنگ قامت خم شده ام تا به کمان می ماند
خاطرم جمع نشد تا ز برم دور شدی به غلط گوی که این جمع پریشان منست
تو خواستی ز برم تند بگذری ورنه برای مکث توان کرد صد سخن باعث