بلال

این اسم پسرانه یک نام زیبا و با معنای عمیق است که به ویژه در فرهنگ اسلامی و عربی دارای اهمیت خاصی می‌باشد.

معنی اسم

آب و هر آنچه که گلو را تر کند: یکی از معانی بلال به آب یا هر چیزی که گلو را تر کند اشاره دارد. این معنی می‌تواند به احساس زندگی و شادابی مرتبط باشد، زیرا آب به عنوان منبع حیات و تازگی شناخته می‌شود. در این راستا، بلال نماد طراوت و نشاط است و می‌تواند به فرد یادآوری کند که همواره باید به دنبال زندگی با طراوت و شاداب باشد.

نام اولین مؤذن اسلام

بلال در تاریخ اسلام به عنوان اولین مؤذن شناخته می‌شود که از یاران خاص و صمیمی پیامبر اکرم (ص) بود. او به دلیل صدای زیبا و دلنشین خود، این مسئولیت را بر عهده گرفت و در قلب مسلمانان جایگاه ویژه‌ای دارد.

ثمر گیاه ذرت

در معنی لغوی، بلال، که به آن ذرت نیز گفته می‌شود، یکی از گیاهان زراعی مهم و پرکاربرد در جهان است. ذرت به خانواده گندمیان تعلق دارد و به دلیل دانه‌های بزرگ و مغذی‌اش، در بسیاری از نقاط دنیا کشت می‌شود.

لغت نامه دهخدا

بلال. [ ب َ ] ( اِ ) آذربویه، و آن بیخ خاری است که اشنان و چوبک اشنان هم گویند. ( برهان ). تبدیل بلار است که آن را اشنان و چوبک گویند. ( آنندراج ). و رجوع به آذربویه و بلار شود. || ذرت. ( فرهنگ فارسی معین ). ذرتی که روی آتش آنرا برشته می کنند و پس از انداختن در آب نمک می خورند. ( فرهنگ لغات عامیانه ). در تداول عامه مردم مشهد نیز بلال و شیربلال را بر ذرت تازه اطلاق کنند. جاورس الهندی. جوار. جواری. حنطه رومیه. خالاون. خندروس. خندریس. ذرت مکه. گاورس هندی. گَندمکه. گندم مصری. گندم مَکّه.مِکابوج. مَکَه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- شیربلال؛ ذرت تازه که دانه های آن سخت نشده باشد.
بلال. [ ب َ] ( ع مص ) متحمل سختی شدن و نگون بخت گردیدن. ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). بَلل. و رجوع به بلل شود.
بلال. [ ب َ ] ( ع اِ ) آب. ( منتهی الارب ). ماء. ( اقرب الموارد ): فی سقائک بلال؛ در مشک تو آب است. ( از منتهی الارب ). بِلال یا بُلال. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). و رجوع به دو صورت مذکور شود.
بلال. [ ب ِ ] ( ع اِ ) آب. ( منتهی الارب ). ماء. ( اقرب الموارد ). بَلال یا بُلال. رجوع به بَلال شود. || تری و نمناکی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ):
بفرش وجامه توانگر شدم همی پس از آنک
بحبس جامه من شال بود و فرش بلال
نگاه کن که چگونه زید کسی در حبس
که فرش و جامه او از بلال باشد و شال.مسعودسعد.|| هرچه که حلق را تر گرداند از آب وشیر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || شیر. ( دهار ) ( منتهی الارب ). و از آنست: انضحوا الرحم ببلالها؛ أی صلوها بصلتها و ندوها. ( منتهی الارب ). || ج ِ بُلّة. ( منتهی الارب ). || ج ِ بلة و آن نادر است. ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). رجوع به بلة شود.
بلال. [ ب َ ] ( ع اِمص ) صله رحم و خیر و نیکوئی. ( منتهی الارب ). اسم مصدر است از مصدر بَل به معنی صله رحم کردن: هو یراعی بلال؛ او صله رحم را به جای می آورد. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به بَل در معنی مصدری شود.
بلال. [ ب َل ْ لا ] ( ع ص ) طاووس بسیار آواز. ( منتهی الارب ). طاووس بسیار آواز. || ( اِ ) بذر و تخم. ( ناظم الاطباء ).
بلال. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن ابی برده عامربن ابی موسی اشعری، امیر و قاضی بصره در اوایل قرن دوم هجری. وی بسال 109 هَ. ق. از جانب خالدالقسری بولایت بصره گماشته شد و در سال 125 هَ. ق. بوسیله یوسف بن عمر ثقفی معزول و زندانی گشت و اندکی بعد در زندان درگذشت. بلال در حدیث مورد اعتماد بود ولی روش اودر قضاوت پسندیده نبود. ( از الاعلام زرکلی ج 2 ص 498 ).از تهذیب التهذیب و فیات الاعیان و خزانه بغدادی ).

فرهنگ معین

(بَ ) ( اِ. ) ۱ - آذربویه. ۲ - ذرت.

فرهنگ عمید

ثمر گیاه ذرت که آن را روی آتش بریان کنند و بخورند، ذرت.

فرهنگ فارسی

ابن رباح حبشی ( ف. دمشق ۲٠ یا ۱۸ ه. ق. ) موذن و خازن و از یاران خاص و صمیم پیغمبر ص مادرش حمامه نام داشت وی در آغاز از مشرکان و منافقان بود و پس از اسلام در راه دوستی پیغمبر ص از مشرکان و منافقان آزار و اذیت بسیار دید و صبر و شکیبایی و خلوص بسیار به خرج داد.
ذرت، ثمرگیاه ذرت که آنراروی آتش بریان میکنند، آب و آنچه گلو را ترکند، از آب یا شیر
( اسم ) ۱- آذربویه اشنان ۲- ذرت
ابن رباح حبشی مکنی به ابو عبدالله بود و مادر وی حمامه نام داشت. موذن و خزانه دار بیت المال رسول خداوند ( ص ) بود. وی از مولدین و عربهای غیر خالص (( سراه ) ) به شمار می رفت و از سابقان و پیشی گیرندگان در اسلام و در حدیث آمده است: (( بلال سابق الحبشه ) ) رنگ پوست او بشدن گندم گون بود. قدی بلند و اندامی لاغر داشت. دو عارض وی خفیف بود و مویی مجعد داشت. بلال در غزوه های مختلف از قبیل بدر احد و خندق از همراهان پیامبر اسلام ( ص ) بود. آخرین بار هنگام وفات پیامبر اذان گفت و از آن پس برای احدی اذان نگفت. وی همراه هیئتهایی که عازم شام بودند بدانجا رفت و بسال ۲٠ ق. بسن ۶٠ سالگی در دمشق به مرض طاعون درگذشت. مجموعا چهل و چهار حدیث از وی نقل شده است.

فرهنگ اسم ها

اسم: بلال (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: belāl) (فارسی: بِلال) (انگلیسی: belal) 
معنی: آب و هر آن چه که، گلو را تر کند، ( اَعلام ) ابن رباح حبشی نام مؤذن و خازن و از یاران خاص و صمیمی پیامبر اسلام ( ص )، ( در اعلام ) ابن رباح حبشی نام مؤذن و خازن و از یاران خاص و صمیمی پیغمبر اکرم ( ص )، نام اولین مؤذن اسلام
 

جملاتی از کلمه بلال

یک واریته ژنتیکی که قند بیشتر و نشاسته کمتری را در بلال‌ها ذخیره می‌کند به عنوان سبزی مصرف می‌شود و ذرت شیرین نامیده می‌شود.
حضور در کلاس‌های تفسیر میرزا ابوالفضل زاهدی سبب گرایش وی به نویسندگی گردید. چندی بعد کتابی پیرامون بلال حبشی در سال ۱۳۴۶ نوشت. سپس در سال ۱۳۴۷ کتاب پندهای جاویدان را نوشت و این آغازی شد که تا پایان عمر خویش بیش از ۲۵۰ اثر را به رشته تحریر درآورد. همچنین در تفسیر نمونه و تفسیر پیام قرآن مشارکت نمود.