تحفه

تحفه

تحفه به معنای هدیه یا ارمغان و سوغات است و به اشیاء ارزشمند و خاص گفته می‌شود. به عنوان مثال، تحفه هند به کالاها و محصولات با ارزشی اشاره دارد که از هند به دیگر نقاط جهان صادر می‌شود، مانند ادویه‌جات، پارچه‌های زربافت و جواهرات. این محصولات به دلیل کیفیت و زیبایی‌شان شهرت دارند و به عنوان هدایای خاص مورد استفاده قرار می‌گیرند.

در فرهنگ ایرانی، تحفه‌های کشورمان شامل صنایع دستی، فرش‌های دستباف و آثار هنری می‌شود که به عنوان نماد فرهنگ و هنر این سرزمین شناخته می‌شوند. این اشیاء نه تنها به عنوان هدیه به دیگران اهدا می‌شوند، بلکه ارزش فرهنگی و تاریخی نیز دارند.

لغت نامه دهخدا

( تحفة ) تحفة. [ ت ُ ف َ/ ت ُ ح َ ف َ ] ( ع اِ ) ج، تُحَف. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). ج، تحائف. ( قطر المحیط ). هدیه و ارمغان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). هدیه. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). ترفه. ( قطر المحیط ). تحفه: تا آنکه ملائکه ملاقات نمایند با آن امام در حالتی که دهند بشارة او را به آمرزش و واصل گردانند به او تحفه های کرامت را که فرموده است تبارک و تعالی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 311 ). به چند دفعت بوعلی رسولدار به خدمت نزدیک وی رفتی و هر باری کرامتی و تحفه ای بردی بفرمان عالی. ( ایضاً ص 503 ). این را در سر نزدیک خاقان فرستاد با جواهر و تحفه های بسیار. ( فارسنامه ابن البلخی ص 102 ). گفت هُما این دانه ها را به ما به تحفه آورده است. ( نوروزنامه ). امسال به مکافات آن بازآمده است و ما را تحفه آورده. ( نوروزنامه ).

فرهنگ معین

(تُ فِ ) [ ع.تحفة ] (اِ. ) ۱ - هدیه، ارمغان. ۲ - کمیاب، گران ب ها. ج. تحف.

فرهنگ فارسی

ارمغان، سوغات، هدیه، پیشکش وهرچیزکمیاب وگران
( اسم ) ۱- هدیه ارمغان سوغات. ۲- چیز بدیع و نفیس: (( چیز تحفه است. ) ) ۳- نو آیین تازه. ۴- کمیاب نادر. ۵- عنایت مهربانی. جمع: تحف.

فرهنگ اسم ها

اسم: تحفه (دختر) (عربی) (تلفظ: tohfe) (فارسی: تحفه) (انگلیسی: tohfe)
معنی: هدیه، ارمغان، گرانبها، ( مجاز ) شخص بسیار ارزشمند، شخص یا چیز بسیار ارزشمند

جملاتی از کلمه تحفه

به اشک شوربختان خنده تا کی آه ازین عادت چرا این تحفهٔ شیرین در آب تلخ می‌ریزی
گر شود پیش تو منظور نثار نگهی گوهر جان به هوس تحفهٔ لب باید کرد
هست این قصیده تحفهٔ ثالث که من به هند با صد هزار گنج دعا کرده‌ام روان
تحفه‌های استان همدان برای مسافران بسیار زیاد است که می‌توان به کماج، شیره انگور، کشمش، سیرتند، انگشت‌پیچ، قالی، گیوه، منبّت، عسل، نقل، گردو، سفال و سرامیک، خمیر صنل، حلواگردویی، روغن حیوانی، حلوا شکری،حلوا زرده صنایع چرم، گیاهان دارویی، صابون محلی و قیسی اشاره کرد.

در سال ۱۵۳۴ چهار بازمانده به داخل آمریکا گریختند و درمانگر معنوی شدند. مردم با این درمانگران با احترام زیادی برخورد می‌کردند، به آنها غذا، سرپناه و تحفه می‌دادند و در روستاها به افتخار آنها جشن می‌گرفتند. هنگامی که این چهار نفر تصمیم به رفتن می‌گرفتند، روستاییان میزبان آنها را به سمت روستای بعدی رهنمایی می‌کردند. گاهی تا ۳۰۰۰ نفر آنها را تا روستای بعدی همراهی می‌کردند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم