تأیید

تأیید به معنای تقویت و حمایت از چیزی است. در زمینه امر به معروف و نهی از منکر، به این مفهوم اشاره شده است. حمایت از ستمگران در اعمال نادرستشان و همچنین تأیید هر گناهی که از فردی سر بزند، در غیر موارد ضروری مانند تقیّه، حرام محسوب می‌شود. همچنین این واژه به معنای تقویت و حمایت از یک موضوع است و در زمینه امر به معروف و نهی از منکر به آن پرداخته شده است.

لغت نامه دهخدا

تأیید. [ ت َءْ ] ( ع مص ) نیرومند کردن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان علامه جرجانی ) ( ازاقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). نیرو و قوت دادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نیرو دادن. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). توانا گردانیدن. ( آنندراج ). توانا کردن.( فرهنگ نظام ). ج، تأییدات. ( آنندراج )

فرهنگ معین

( تأیید ) (تَ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) نیرو دادن، کمک کردن، توفیق دادن. ۲ - (اِمص. ) توفیق. ۳ - درست دانستن یا مناسب تشخیص دادن سخن یا عملی.

فرهنگ عمید

۱. درست تشخیص دادن.
۲. نیرو دادن، قوت دادن.
۳. کمک یاری کردن خداوند به انسان.

فرهنگ فارسی

نیرودادن، قوت دادن، کمک کردن، یاری کردن
۱- ( مصدر ) نیرو دادن نیرومند کردن بنیرو کردن توفیق دادن. ۲- ( اسم ) توفیق. جمع: تاییدات.
سامی بیک آرد: از شعرا و علمای متاخر هند است که از اکثر علوم و فنون آگاه بود و در نزد حکمران بنگاله نواب مومن الملک مبارک الدوله بهادر اعتبار و احترام داشت. پس از چندی حکمران بنارس نواب ابراهیم علیخان بهادر ویرا بسوی خویش خواند تا در تالیف ( صحف ابراهیم ) شرکت کند. دیباچ. این کتاب از اوست. سپس از امور دنیا دست کشید و عمر خود را در عبادت و مطالعه مصروف کرد. و به سال ۱۲٠۶ درگذشت.

فرهنگستان زبان و ادب

تأیید
{acknowledgement, ACK} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] اعلام وصول بسته ای از داده ها توسط یک رایانه در شبکه به رایانۀ فرستنده
{confirm} [حمل ونقل هوایی] تأیید کردن جای مسافر در هواپیما

جملاتی از کلمه تأیید

کسوت تأیید او گشته لباس آسمان خدمت درگاه او گشته شعار روزگار
فتوح خواهد بودن ازین سپس هر روز به دولت تو و تأیید و فر شاهنشاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم