بهاره به عنوان یک فصل بهار، نماد جوانی و تجدید حیات است. این فصل با خود طراوت و زندگی جدیدی را به ارمغان میآورد. در این زمان طبیعت به تدریج از خواب زمستانی بیدار میشود و گلها و گیاهان دوباره شکوفا میشوند. این تغییرات نه تنها در طبیعت بلکه در روح و روان انسانها نیز انعکاس مییابد. بهاره فرصتی است تا افراد با انرژی تازه به زندگی خود نگاه کنند و اهداف جدیدی را برای خود تعیین نمایند. در این راستا، بهاره به عنوان یک نماد از امید و شروعهای نوین شناخته میشود و به انسانها یادآوری میکند که هر پایان، میتواند آغاز یک فصل جدید باشد. همچنین، این فصل فرصتی برای تفکر در مورد طبیعت و ارتباطات انسانی است که میتواند به بهبود روابط و افزایش همدلی کمک کند. در نهایت، بهاره نه تنها یک تغییر فصلی، بلکه یک دعوت به زندگی با نشاط و پرانرژی به شمار میآید.
بهاره
لغت نامه دهخدا
- بهاره برای کسی کاشتن؛ وعده های بسیار به او دادن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
|| ( اِ ) گروه زنبوران عسل. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ).
بهاره. [ ب َ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کوهمره سرخی است که در بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع است و 118 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ویژگی زراعتی که حاصل آن در فصل بهار به دست می آید.
۳. ویژگی محصول کشاورزی کاشته شده در بهار: کشت پاییزه.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) ۱ - منسوب به بهار بهاری کشت بهاره. ( مقابل کشت پاییزه ). ۲ - گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند.
دهی از دهستان کوهمره سرخی است که در بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع است.
فرهنگ اسم ها
اسم: بهاره (دختر) (فارسی) (طبیعت) (تلفظ: bahāre) (فارسی: بهاره) (انگلیسی: bahare)
معنی: منسوب به بهار، بهاری، مربوط به بهار، به عمل آمده در بهار، منسوب به بهار بهار، متولد شده در بهار
جملاتی از کلمه بهاره
به مغز من ز سنبلان نسیم یار میرسد ولی ز نوبهارها به است نوبهار من
از رأی روشن تو که شمعی است دلفروز وز گلشن خیال تو و آن بهارها
تا عروس بهاره جلوه کند زلف شمشاد و عارض نسرین