پرچین به اتاقی اطلاق میشود که از نی یا چوب درخت ساخته شده است. همچنین به مجموعهای از بوتهها یا درختچهها اطلاق میشود که معمولاً برای تعیین مرز زمینها و به عنوان بادشکن در کنار هم کاشته میشوند. این پرچینها به عنوان منبعی برای تغذیه و پناهگاه حیات وحش نیز عمل کرده و زیستگاهی مشابه با پوشش گیاهی کوتاه در جنگلهای طبیعی فراهم میآورند. استفاده از آن ها به دوران رومیان برمیگردد و در فرمانها و منشورهای آنگلوساکسون نیز به دفعات به آن اشاره شده است.
پرچین
لغت نامه دهخدا
پرچین. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) دیوارگونه ای که از ترکه یا نَی و برگ و عَلَف بر گرد باغ و مزرعه کنند. خار و شاخ درخت که بر سر دیوارهای باغ نهند حراست آنرا. چوبهای سرتیز و خاری که بر سر دیوارها نصب کنند. حصاری باشد که از خار و خلاشه و شاخ درختان بر دور باغ و فالیز و کشت زار سازندو چوبهای سرتیز و خاری را نیز گویند که بر سر دیوارها نصب کنند. ( برهان ). وَشیع. چَپَر. خاربست. کپَر: پرچین خانه و باغ، فلغند. ( صحاح الفرس ). الخزّ؛ پرچین بر دیوار نهادن. ( تاج المصادر بیهقی )
فرهنگ معین
(پَ ) (اِمر. ) دیواری که از آمیختن گِل و شاخه های درخت و بوته، گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند.
فرهنگ عمید
۱. دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند.
۲. شاخ وبرگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود: تا نگار من ز سنبل بر سمن پرچین نهاد / داغ حسرت بر دل صورت گران چین نهاد (امیرمعزی: ۱۶۲ ).
چیزی که چین وشکن بسیار دارد، پرپیچ وخم، پرشکن: آب رویم رفت و زیر آب چشم / روی چون آب است پرچین ای دریغ (خاقانی: ۷۸۰ ).
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه پرچین
به چین بر مه نهند از زلف پرچین ولی چون زلف تو در چین نباشد
ای زیر زلف پرچین ار تنگ چین نهاده مه زآسمان به پیشت رخ بر زمین نهاده
هر که را بوئی از آن طرهٔ پرچین آمد فارغ از مشک ختا و ختن و چین آمد