سپهر

معنی اسم سپهر در لغت‌نامه دهخدا و در زبان پارسی باستان، سپهر به شکل سپیثره به معنای سپهرداد یا آسمان آفریده آمده است. در زبان پهلوی نیز به صورت هوسپیتر و سپیهر وجود دارد. نلدکه معتقد است که این واژه به طور مستقیم از سانسکریت سویتر به معنای مایل به سفیدی یا سفید گرفته شده است. همچنین، گایگر اشاره می‌کند که واژه افغانی سپرا به معنای خاکستری رنگ نیز از همین ریشه نشأت گرفته است. در زبان عربی، آسمان به سما معروف است. همچنین به آسمان کوژپشت و فلک نیز اشاره شده است. معنی این اسم در فرهنگ فارسی معین به معنای آسمان، فلک است. معنی این اسم در فرهنگ فارسی عمید به معنای آسمان، فلک. در موسیقی، به گوشه‌ای در دستگاه راست‌پنجگاه اشاره دارد. همچنین، «سپهر برین» به معنای آسمان نهم در متون قدیمی آمده است.

لغت نامه دهخدا

سپهر. [ س ِپ ِ ] ( اِ ) پارسی باستان «سپیثره » ( لغةً یعنی سپهرداد، آسمان آفریده )، پهلوی «هوسپیتر» و «سپیهر» بقول نلدکه این کلمه مستقیماً از سانسکریت «سویتر» ( مایل بسفیدی، سفید ) آمده و بقول گایگر کلمه افغانی «سپرا» ( خاکستری رنگ ) از آنجاناشی است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). || آسمان که به عربی سما خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). آسمان کوژپشت. ( صحاح الفرس ). آسمان، بتازیش فلک نامند.

فرهنگ فارسی

( میرزا ) محمد تقی بن ( ملا ) محمد علی کاشانی ملقب به لسان الملک و متخلص به سپهر نویسنده و مورخ عهد قاجاری (ف.۱۲۹۷ه.ق. ) وی پس از تحصیل مقدمات علوم قدیم بشعر و عروض و قافیه پرداخت و در جوانی از کاشان بتهران آمد و بخدمت صبا ملک الشعرای فتحعلی شاه رسید و بتشویق او بتالیف کتابی در علم قافیه مشغول شد ولی این امر با فوت صبا (۱۲۳۸ه.ق. ) ناتمام ماند و میرزا تقی بکاشان برگشت و بخدمت محمود میرزا پسر فتحعلی شاه حکمران کاشان رسید و تخلص سپهر را از او گرفت. در عهد محمد شاه مداح خاص شاه و منشی و مستوفی دیوان شد و بنوشتن کتاب (( ناسخ التواریخ ) ) ( که دوره تاریخ جهان از زمان آدم ( ع ) تا عهد مولف است ) پرداخت. کتاب قافیه او بنام [[ براهین العجم ]] مشهور است. سن وی هنگام مرگ از ۸٠ سال متجاوز بود
آسمان، فلک، آسمان نیلگون
( اسم ) ۱ - آسمان سمائ. ۲ - فلک. یا سپهر برین. فلک نهم عرش اعلی. ۳ - بخت اقبال. ۴ - نغمه ایست مخصوص راست پنجگاه.

فرهنگ اسم ها

اسم: سپهر (پسر) (فارسی) (کهکشانی) (تلفظ: sepehr) (فارسی: سپهر) (انگلیسی: sepehr)
معنی: آسمان، فلک، اقبال، نام نوایی در موسیقی، ( به مجاز ) روزگار، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه راست پنجگاه، ( اَعلام ) سپهر: شهرت و تخلّص محمّدتقی خان کاشانی [قرن هجری]، مورخ ایرانی، ملقب به لسان الملک، مؤلف ناسخ التَواریخ، به فارسی

جملاتی از کلمه سپهر

ای آنکه سپهر را پر از ابر کنی وز لطف نظر به سوی هر گبر کنی
از طارم سپهر به چشم مناصحت در دولت تو کرده نظر ماه و آفتاب