خلعت نوعی پوشش مجلل و بافته شده از پارچه ابریشمی زربفت بود که در دوران قرون وسطی مورد استفاده قرار میگرفت. در بافت این پارچه معمولاً از طلا و نقره بهرهبرداری میشد. این پوشش به دلیل ارتباطش با خلیفه یا سلطان، همواره نشانهای از افتخار برای دریافتکننده آن به شمار میرفت. در واقع، خلیفه یا سلطان با اعطای خلعت به کارگزاران خود، بر آنان منت مینهاد و این کارگزاران نیز با کمال افتخار این منت را میپذیرفتند.
خلعت
لغت نامه دهخدا
خلعت. [ خ ِ / خ َع َ ] ( ع اِ ) جامه و جز آن که بزرگی مر کسی را پوشاند. و تن پوش که پادشاه و یا امیری مر نوکر خود را پوشاند. پایزه. ( ناظم الاطباء ). بکسر اول جامه ای از تن کنده بکسی دادن و در عرف جامه ای که ملوک و امراء بکسی دهند و کم از سه پارچه نباشد. دستار و جامه و کمربند. ج، خلاع. و فاخر از صفات اوست. ( از آنندراج ). در عربی خلعة بکسر اول و در تداول فارسی زبانان، بفتح اول تلفظ شود. تشریف. ( یادداشت بخط مؤلف )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] کفن.
۳. [قدیمی] جامۀ دوخته که از طرف شخص بزرگ به عنوان جایزه یا انعام به کسی داده شود.
۴. [قدیمی] هدیه، پاداش.
۵. [قدیمی] لباس.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
خلعت به سبب انتساب آن به خلیفه یا سلطان، همواره مایه افتخار گیرنده آن بوده و در واقع خلیفه یا سلطان با خلعت بخشیدن به کارگزاران بر آنان منت می نهاد و آنان نیز این منّت را با افتخار می پذیرفتند. جعل واژه تشریف ــکه ظاهرآ جدیدتر از اصطلاح خلعت است ــ برای معنای خلعت، گویای همین جنبه افتخارآمیز بودنِ خلعت است؛ چه، گیرنده خلعت با دریافت آن شرف و فضیلت می یافته است، در واقع، هر کدام از این دو واژه با نظر بر محدوده معناییِ معیّنی از رسم خلعت بخشی وضع شده اند؛ برخلاف واژه خلعت، به جنبه مشترک همه خلعتها «افتخارآمیز بودن» اشاره می کند و گاه نیز در منابع به تنهایی و به جای خلعت به کار رفته است ــ رساتر و گویاتر باشد. همین تعدد و تنوع احکام خلعت باعث شده است که نویسندگان، همه آن ها را یا تحت عنوان «الخِلَع و التشاریف» «خلعتها و تشریفها» گردآورند یا به گونه ای به کاربرند که تردیدی در ترادف آن ها نماند، (د. ا. د. ترک، ذیل Hilat. Osmanlllarda hilat.)
خلعت هدایای پادشاهان
صرف نظر از بحثهای لغوی، شناخت موضوع خلعت و تحلیل جنبه های آن دشواریهای بسیاری دارد؛ از جمله، گزارشهای راجع به اعطای خلعت، در موارد بسیاری با بخششهایی چون انعام و هدیه و جایزه و صله و پیشکش، درآمیخته است و برای مثال هدایای پادشاهان به سفیران خارجی یا جامه های اعطایی پادشاهان به همتایان خود و یا جامه هایی که به عنوان مستمری غیرنقدی به کارکنان دیوانها می دادند، نیز گاه خلعت به شمار آمده اند.
سابقه اعطای خلعت
سابقه اعطای خلعت به صورت نظام مند در تشکیلات حکومتی دوره اسلامی، به اوایل دوره عباسی می رسد. البته در صدراسلام، کعب بن زهیر (متوفی ۲۶) ــکه به سبب هجو کردن پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم در مکه، محکوم به مرگ شده بودــ با سرودن قصیده معروف بانَتْ سعاد، جان خود را خرید و پیامبر اکرم بُرده خود را به او پوشاند اما، در این جریان به واژه خلعت یا تشریف اشاره ای نشده است.سیطره نظام دیوان سالاری ساسانی بر تشکیلات اداری دوره عباسی از یک سو، و رواج گسترده خلعت بخشی از همان اوایل دوره عباسیان از سوی دیگر، گرته برداری این سنّت را از تشکیلات اداری عصر ساسانی کاملا محتمل می سازد. این احتمال را گزارشهای متعدد فردوسی ــبا فرض قبول اصالت تاریخی آنهاــ از سنّت خلعت بخشی در ضمن نقل حوادث مربوط به حکومتهای شاهان ایران باستان و هخامنشی و اشکانی و ساسانی تقویت می کند
رواج رسم خلعت بخشی
...
جملاتی از کلمه خلعت
نگه کن که خلعت کرا داد شاه ز گردان که جوید نگین و کلاه
فرسته شد و نامه و هدیه برد بپوشید خلعت نریمان گرد
شنید این چو زو مهتر پاکزاد یکی خلعت شاهوارش بداد