خرگه

خرگه واژه‌ای است که در زبان فارسی به معنای محل استراحت یا پناهگاه است و به نوعی سرپناه یا مکان برای خوابیدن و حفاظت از عوامل طبیعی اشاره دارد. این واژه بیشتر در ادبیات و زبان محاوره‌ای به کار می‌رود و ممکن است به شکل‌های مختلفی از جمله در اشعار و نثرهای ادبی دیده شود.

کاربرد در طبیعت:

در برخی مناطق، خرگه‌ها به عنوان پناهگاه‌هایی برای حیوانات وحشی یا دام‌ها ساخته می‌شوند. این مکان‌ها می‌توانند از باران، برف یا آفتاب محافظت کنند.

کاربرد در فرهنگ و ادبیات:

در ادبیات و فرهنگ عامه، خرگه ممکن است به عنوان نمادی از آرامش و امنیت مورد استفاده قرار گیرد. این واژه می‌تواند در اشعار و داستان‌ها به مکان‌هایی اشاره کند که در آن‌ها افراد می‌توانند از مشکلات و دغدغه‌های زندگی دور شوند.

معادلات و مترادف‌ها:

مترادف‌ها: خیمه‌گاه، خوابگاه، استراحتگاه، سرپناه.

معادل‌ها در زبان‌های دیگر: در انگلیسی: resting place یا shelter (بسته به زمینه).

لغت نامه دهخدا

خرگه. [ خ َ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف خرگاه که جا و محل وسیع باشد. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ). || چادر خیمه بزرگ مدور و سراپرده بزرگ. ( از برهان قاطع )

فرهنگ معین

(خَ گَ ) (اِ. ) نک خرگاه.

فرهنگ عمید

= خرگاه

فرهنگ فارسی

( اسم ) خیم. بزرگ سرا پرده. یا خرگاه اخضر. آسمان. یا خرگاه سبز. آسمان. یا خر گاه قمر. خرمن ماه هاله. یا خر گاه مینا. آسمان.

جملاتی از کلمه خرگه

بر خرگه من گذر کن از راه وز دور به من نمود خرگاه
بعضی نام آن را برگرفته از خرگه به معنی خیمه‌گاه می‌دانند.[نیازمند منبع]
از روی یار خرگهی ایوان نمی بینم تهی وز قد آن سرو سهی خالی نمی بینم چمن
چو ده ساله گشت او رسول خدای بیفراشت خرگه به مینو سرای
بهر کاخی که بنشینی ازو بینی دو صد خرگه بهر دشتی که پیمائی در او بینی دو صد خرمن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم