کلمه حریص به فردی اطلاق میشود که به شدت مشتاق و مایل به دستیابی به چیزها، به ویژه در زمینه جمعآوری ثروت و اموال یا دیگر خواستههاست. این اشتیاق به حدی است که هیچ مرزی نمیشناسد و همواره در جستجوی بیشتر است. در واقع، حرص یک ویژگی نفسانی است که فرد را به جمعآوری آنچه نیاز ندارد، وادار میکند و هیچگاه به مقدار معینی قانع نمیشود. فردی است که طمعکار و آزمند است. به عنوان یک صفت اخلاقی ناپسند، به تمایل بیش از حد و غیرمنطقی برای داشتن و جمعآوری چیزها اشاره دارد. حریص همیشه در حال جمعآوری و افزودن است و هرگز از آنچه دارد، راضی نیست. در برخی متون، حرص با واژههایی مانند آز و شره نیز هممعنی در نظر گرفته میشود.
حریص
لغت نامه دهخدا
چه کند بنده مخلص که قبولش نکنند
ما حریصیم به خدمت تو نمیفرمائی.سعدی.پند دلبند تو در گوش من آید هیهات
من که بر درد حریصم چه کنم درمان را.سعدی.عقلم گویددلا مگر نشنیدی
منع چو بیند حریصتر شود انسان.قاآنی.|| ثوب ٌ حریص؛ جامه شکافته و کفانیده.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بسیار مشتاق و راغب به چیزی.
حریف
١. همکار، هم پیشه.
٢. هم نبرد.
۳. هم نشین.
٤. [قدیمی] طرف شخص در بازی یا نبرد.
٥. دوست، رفیق.
٦. [قدیمی] معشوق.
فرهنگ فارسی
( صفت ) کسی که حرص ورزد آزمند طمع کار خداوند آز. جمع: حرصائ حراص
دانشنامه عمومی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی حَرِیصٌ: علاقمند شدید
معنی أَحْرَصَ: حریص تر-حریص ترین
معنی هَلُوعاً: به شدت حریص
معنی تَحْرِصْ: که حریص باشی
معنی أَشِحَّةً: بخیل-حریص (جمع شحیح)
معنی سَوَّلَتْ لَکُمْ: خوب جلوه داد به شکلی که بدیهایش دیده نشد (از مصدر تسویل، به معنای جلوه دادن چیزی است که نفس آدمی حریص بر آن است، به طوری که زشتیهایش هم در نظر زیبا شود. )
معنی رَّحْمَـٰنِ: آن کس که مهربانیش همیشگی و شامل همه است - همیشه رحم کننده - همیشه مهربان (رحمان صفت مشبهه از رحم است،رحمن صورتی از رحمت ومهربانی خداست که شامل همه مخلوقاتش می شود و این صفت خاص پروردگار است ونا میدن دیگران به آن صحیح نیست.کاربرد وزن فَعلان در آیات...
ریشه کلمه:
حرص (۵ بار)
«حرص» در لغت، به معنای شدت علاقه به چیزی است، و جالب این که در سوره «توبه»، به طور مطلق می گوید: «حریص بر شما است»، نه سخنی از هدایت به میان می آورد و نه از چیز دیگر. اشاره به این که به هر گونه خیر و سعادت شما، و به هر گونه پیشرفت و ترقی و خوشبختیتان عشق میورزد (و به اصطلاح، حذف متعلق دلیل بر عموم است).
علاقه شدید. (مفردات) رنج بردنتان بر او سخت است و بر شما شدیداً علاقمند است هرگز نمیتوانید میان زنان عدالت کنید هر چند به شدّت بخواهید. در تفسیر عیّاشی از هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود: آن در محبّت است یعنی نمیتوانید زنان را یکسان دوست بدارید و این طبیعی است انسان نمیتواند به دو زن مثلا یک اندازه محبّت داشته باشد ذیل آیه نیز آن را تأیید میکند و میگوید: پس از یکی به تمام معنی میل نکنید تا او را بلا تکلیف بگذارید. و اگر مراد علّت ظاهری و شرعی باشد نتیجهاش این میشودکه بیشتر از یک زن گرفتن جایز نیست حال آنکه صدر آیه تا چهار زن را مجاز میداند «مَثْنی وَ ثُلثَ وَ رُباعَ»حرص به دنیا از صفات مذموم و سبب هلاکت است و اخبار درباره آن فراوان میباشند.
ویکی واژه
goloso
آزمند.
سخت خواستار چیزی و شتابناک برای دست یافتن به او.