جنگل

جنگل‌ها در آیین‌ها و سنت‌های قدیمی مورد احترام و تقدیس قرار می‌گرفتند و در ادیان باستانی به عنوان موجوداتی مقدس پرستش می‌شدند. اما متأسفانه امروزه آن‌ها به یکی از اصلی‌ترین قربانیان تمدن بشری و فرآیند صنعتی شدن تبدیل شده‌اند. به موازات افزایش جمعیت انسان در چند هزار سال اخیر، جنگل‌زدایی و آلودگی جنگل‌ها نیز با سرعتی فزاینده در حال گسترش است. منطقه‌ای که با درختان انبوه پوشیده شده باشد، به عنوان بیشه شناخته می‌شود. در انواع طبیعی، معمولاً درختان کوچک و بزرگ و تنومند به صورت نامنظم و همچنین علف‌های خودرو به وفور یافت می‌شوند. شامل مجموعه‌ای از درختان، درختچه‌ها، پوشش گیاهی، جانوران و میکروارگانیسم‌ها مانند قارچ‌ها، باکتری‌ها و ویروس‌ها است که به همراه عوامل طبیعی غیرزنده‌ای چون خاک، آب، دما و باد، محیط و زیستگاه مشخصی را ایجاد کرده‌اند. در ادبیات فارسی، به جنگل‌های کوچک، بیشه گفته می‌شود.  زیستگاه‌های حیاتی در سطح جهان هستند و تقریباً یک سوم از خشکی‌های زمین را تشکیل می‌دهند. حدود ۴۲۰ میلیون سال پیش، در دوران سیلورین، گیاهان باستانی و بندپایان اولیه شروع به گسترش در سطح زمین کردند و در طول میلیون‌ها سال با زیستگاه‌های مختلف سازگار شدند. در نخستین آن ها، دم اسبیان بزرگ، خزه‌های غول‌پیکر و سرخس‌هایی با ارتفاع بیش از ۱۲ متر غالب بودند. حیات بر روی زمین به تکامل خود ادامه داد و در پایان دوره پالئوزوئیک، بازدانگان ظهور کردند. در دوره تریاسیک، بازدانگان بخش عمده‌ای از آن ها را به خود اختصاص دادند. در دوره کرتاسه، نخستین نهاندانگان به وجود آمدند. این گیاهان به همراه حشرات، پرندگان و پستانداران به تکامل مشترک پرداختند و به سرعت در سطح زمین گسترش یافتند، به‌طوری‌که تا پایان دوره کرتاسه، بیشتر چشم‌اندازهای زمین را پوشش دادند. در عصرهای یخبندان پلئیستوسن، چشم‌انداز زمین دوباره دستخوش تغییر شد و سطح زمین که در طول میلیون‌ها سال عمدتاً تحت پوشش انواع گرمسیری بود، تغییر کرد و انواع معتدله در نیمکره شمالی گسترش یافتند.

لغت نامه دهخدا

جنگل. [ ج َ گ َ ] ( اِ ) زمین وسیعی پر از درختهای انبوه. جای پر درخت و بیشه و وسعت زیادی از زمین مشجر. ( ناظم الاطباء ). اجتماع درختهای زیاد در یک محل بطوری که بپوشانند زمین را و زمینی که پوشیده شده باشد از درخت و نی و علف. ( ناظم الاطباء ). در جنگل معمولاً درختان کوچک و بزرگ و تنومند بطور نامنظم و همچنین علفهای خودرو فراوانند. ( فرهنگ فارسی معین ): 
زاهد چه کنده ای ته دوزخ که مانده خشک 
چوبی ز جنگل طبرستان آتش است.زکی ندیم ( از آنندراج ).- جنگل مصنوعی؛ جنگلی که درختانش را اشخاص بمنظور خاصی کاشته باشند. ( فرهنگ فارسی معین ).
جنگلهای ایران را میتوان بدو قسمت تقسیم کرد: 1 - جنگلهای انبوه دست نخورده. 2 - جنگلهایی که در معرض دستبرد اهالی مجاورو ایلات و گله داران قرار دارد و کم کم از بین رفته یادر شرف از بین رفتن است. قسمت اول در سواحل جنوبی بحر خزر قرار دارد و در کوههای لرستان نیز جنگلهای انبوه نیز یافت میشود. قسمت دوم در خراسان و کردستان وکرمانشاهان و لرستان و اردستان و اصفهان و پارس و کوههای بختیاری و کرمان و آذربایجان قرار دارد. انواع درختها از قبیل اِسْبِر، توسه، امرود، پَلَت، توکوکو، کوچی، ارنا، آلو، سیب، انجیر در جنگلهای ایران یافت میشود. ( جغرافیای اقتصادی کیهان ص 7 ببعد ).
- جنگل مولی ̍؛ جایی پرهیاهو وبی نظم و ترتیب: دنیا جنگل مولاست.
جنگل. [ ج َ گ َ ] ( اِخ ) از مزارع کوهستان بلوک زرند کرمان. ( مرآت البلدان ج 4 ص 272 ).
جنگل. [ ج َ گ َ ]( اِخ ) قصبه ای جزء دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه، دارای 2500 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ معین

(جَ گَ ) (اِ. )زمین وسیعی که از درخت های انبوه و بسیار پوشیده باشد.

فرهنگ عمید

۱. زمین پهناور که از درختان انبوه و بی شمار پوشیده شده و دارای نهرها و جویبارها باشد.
۲. [عامیانه، مجاز] آنچه در انبوهی یا بی نظمی همانند جنگل است.

فرهنگ فارسی

توسط میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان ایجاد شد و از سال ۱۲۹۳ تا ۱۳٠٠ ه. ش./ ۱۳۴٠ -۱۳۳۳ ه. ق. طول کشید و با مرگ میرزا کوچک خان بپایان رسید. هدف این نهضت نجات ایران از اجانب و استقرار عدالت اجتماعی بود.
زمین پهناورکه ا درختان انبوه وبی شماراست
( اسم ) زمین وسیعی که از درختهای انبوه و بسیار پوشیده باشد. در جنگل معمولا درختان کوچک و بزرگ و تنومند بطور نامنظم و همچنین علفهای خودرو فراوانند. یا جنگل مصنوعی. جنگلی که درختانش را اشخاص بمنظور خاصی کاشته باشند.
قصبه جزئ دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه دارای ۲۵٠٠ تن سکنه آب آن از قنات و محصول آن غلات پنبه

فرهنگستان زبان و ادب

{forest} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] پهنه ای کم وبیش وسیع متشکل از درخت و درختچه و گیاهان علفی و خَشَبی و جانوران

جملاتی از کلمه جنگل

بخاک جنگلش پاشیده دینار چو مهر از فرجه اوراق اشجار
می کند از صعوه شهباز احتراز از عدل او سازد اندر جنگل شهباز صعوه آشیان
دل بمرغان چمن نگذاشت از بس ناله کرد ناتوان صید دلم در جنگل شهباز غم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم