کلمه توفی یکی از واژههای عربی است که در قرآن کریم به کار رفته و به معنای جان برداشتن یا میرانیدن ترجمه شده است. این واژه از ریشه وفی نشأت میگیرد و به معنای کامل کردن و به پایان رساندن است. به همین دلیل، وقتی از وفا به پیمان و شرط صحبت میشود، به معنای ادای کامل آن است. عبارت توفیت الشیء و استوفیته به این معناست که چیزی را به طور کامل دریافت کردهام و هیچ بخشی از آن باقی نمانده است. فراهیدی بیان میکند که به یک شیء زمانی وفی و تمّ گفته میشود که به نهایت کمال خود رسیده باشد، بهطوری که در مورد وفیت اجره به معنای پرداخت کامل و تمام اجرت او به کار میرود. به علاو در قرآن کریم، واژه توفی به معانی متعددی به کار رفته است که در ادامه به چند نمونه از آن ها ااره شده است، به معنای دریافت کامل روح، که به جنبه روحانی انسان اشاره دارد. به معنای دریافت کامل روح، که به جنبه جسمانی انسان اشاره دارد. به معنای مرگ جسم، که به جنبه جسمانی انسان اشاره میکند. به معنای مرگ جسم، که به جنبه روحانی انسان اشاره دارد.
توفی
لغت نامه دهخدا
توفی. [ ت َ وَف ْ فی ] ( ع مص ) جان برداشتن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی، ترتیب عادل بن علی ). میرانیدن. یقال: توفی اﷲ تعالی؛ ای قبض روحه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ): اﷲ یَتَوَفّی الأنفس حین موتها. ( قرآن 42/39 ). || تمام فاستدن. ( زوزنی ) ( از ترجمان جرجانی، ترتیب عادل بن علی ). تمام گرفتن حق را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
(تُ وَ فّ ) [ ع. ] (مص ل. ) درگذشتن، مردن.
فرهنگ عمید
۱. میرانیدن.
۲. تمام حق را گرفتن.
فرهنگ فارسی
جان برداشتن میرانیدن تمام فاستدن
دانشنامه عمومی
توفی ( به مجاری: Tófej ) یک سکونتگاه مسکونی در مجارستان است که در زالا واقع شده است.
ویکی واژه
درگذشتن، مردن.
جمله سازی با توفی
💡 ز توفیقم نمایی راه تحقیق چراغی بخشیم از نور توفیق
💡 توفیق کرم نه هر کسی راست کان هست عطیّتی خدایی
💡 ز توفیق حق خیمه یی شد تمام که شد ثانی بارگاه سپهر