تناقض یا پادگویی به معنای مواجهه دو گزاره است که از نظر موضوع و محمول مشابه هستند، اما از لحاظ کیفیت و کمیت یکسان نیستند. به عنوان مثال، میتوان به دو گزاره همهٔ دانشجویان روشنفکر هستند و برخی از دانشجویان روشنفکر نیستند اشاره کرد. در اینجا، امکان ندارد که هر دو گزاره به طور همزمان درست باشند. به عبارت دیگر، اگر گزاره همهٔ دانشجویان روشنفکر هستند صحیح باشد، آنگاه گزاره برخی از دانشجویان روشنفکر نیستند نادرست خواهد بود و بالعکس. همچنین، نادرستی هر دو گزاره نیز ممکن نیست؛ به این معنا که اگر گزاره همهٔ دانشجویان روشنفکر هستند نادرست باشد، از این نادرستی نتیجه میگیریم که گزاره برخی از دانشجویان روشنفکر نیستند باید درست باشد، زیرا هیچ گزینه دیگری وجود ندارد. بنابراین، میتوان گفت که برای هر گزاره، تنها یک گزارهٔ همستیز وجود دارد. به عبارت دیگر، دو طرف همستیزی برخلاف دو طرف تضاد، هیچ امکان دیگری برای وجود یک گزینه سوم باقی نمیگذارند.
تناقض
لغت نامه دهخدا
تناقض. [ ت َق ُ ] ( ع مص ) عهد شکستن. || باز کردن بنا و تاب رسن و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ضد یکدیگر شدن. ( زوزنی )( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (منطق ) قضیه ای که قضیۀ دیگر را باطل کند، مانند شب وروز.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) با هم ضد و نقیض بودن ضد یکدیگر بودن. ۲ - ( اسم ) نا همتایی ناسازی.توضیح تناقض دو لفظ در صورتی که یکی از آن دوامری رااثبات کندودیگری نفی مانند(( هست ) ) و(( نیست ) ) و (( روشنایی ) ) و(( تاریکی ) ) پس اجتماع دو متناقض محال است. جمع: تناقضات.
دانشنامه آزاد فارسی
در لغت به معنی ناسازگاری با یکدیگر؛ یا: ناسازه. اجتماع یک قضیه و نقیض آن. طبق اصل عدم تناقض چنین جمعی ممتنع است. دلیل متعارف برای اثبات ناسازگاری مجموعه ای از قضایا یا گزاره ها نشان دادن تناقضی است که ممکن است میان آن ها وجود داشته باشد. این اصطلاح در آثار هگلی و مارکسیستی به معنای وسیع تری به کار رفته است. ممکن است در این آثار تناقض جفتی از صفات باشد که با هم تنشی ناپایدار در نظامی سیاسی یا اجتماعی به وجود آورند: مثلاً تناقض سرمایه داری می تواند رشد انتظاراتی در کارگران باشد که نظام قادر به برآوردن آن ها نیست. شکاف میان این تناقض و تناقض حقیقی برای هگل به گستردگی این شکاف نزد متفکران دیگر نیست، زیرا از نظر هگل میان نظام های فکری و تجسم تاریخی شان معادله ای وجود دارد. تناقض در منطق قدیم، از احکام قضایا و از گونه های تقابل به شمار می آمد مراد از تقابل اختلاف دو قضیه بود، به گونه ای که از صدق یکی کذب دیگری لازم آید. مانند دو قضیۀ «هر انسانی حیوان است» (صادق) و «برخی انسان ها حیوان نیستند» (کاذب). قضیۀ نخستین را اصل و قضیۀ دوم را نقیض می نامند و از دو قضیه به متناقضان تعبیر می کنند. قضایای متناقض باید در زمینه هایی اتحاد و در زمینه هایی اختلاف داشته باشند: الف. زمینه های اختلاف عبارت است از، کم، کیف و جهت؛ ب. زمینه های اتحاد، عبارت اند از هشت مورد: ۱) موضوع؛ ۲) محمول؛ ۳) مکان؛ ۴) شرط؛ ۵) اضافه؛ ۶) جزء و کل؛ ۷) قوّه و فعل؛ ۸) زمان. ملاصدرا وحدت حمل را به وحدت های هشت گانه افزود.
جملاتی از کلمه تناقض
کنون امروز میگوئی چنین تو تناقض مینهی در راه دین تو
متناقض بود نیاید راست زانکه هر یک جدا ز اصلی خاست