تفهم

در زبان فارسی، تفهم به معنای توانایی درک عمیق‌تر و جامع‌تر از یک موضوع یا وضعیت به کار می‌رود.  این واژه به فرآیند فهم و درک مفاهیم، احساسات، یا موقعیت‌ها اشاره دارد.

به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم تفهم متقابل، به معنای درک و فهم یکدیگر در یک رابطه یا گفتگو است.

لغت نامه دهخدا

تفهم. [ ت َ ف َهَْ هَُ ] ( ع مص ) دریافتن به درنگ. ( تاج المصادر بیهقی ). دریافتن. ( زوزنی ) ( دهار ). اندک اندک دریافتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ادراک. دریافت و بازیافت. ( ناظم الاطباء ): که اگر در خواندن فروماند به تفهیم معنی کسی تواند رسید. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ معین

(تَ فَ هُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) دریافتن، فهمیدن.

فرهنگ عمید

۱. فهمیدن، دریافتن.
۲. مطلبی را کم کم درک کردن.

فرهنگ فارسی

فهماندن، دریافتن، کم کم مطلبی رادرک کردن
۱ -( مصدر ) دریافتن فهمیدنفهم کردن. ۲ - ( اسم ) دریافت. جمع: تفهمات.

ویکی واژه

دریافتن، فهمیدن.

جملاتی از کلمه تفهم

یادگیر این سخن ایمرد سخن پیشه زمن که گر این فهم کنی عز تفهم بینی
ثم خوّف اهل مکة فقال: «وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ» ای قبل قریش من امة کافرة. «هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ» هل تری منهم احدا؟ «أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً» صوتا الاحساس الادراک بالحاسة الرکز الصوت الخفی، و الحرکة الّتی لا تفهم.
آنم که گه مدح تو چون موی شکافم سرگشته شود عقل از ادراک و تفهم
بذات خویش ممکن جز عدم نیست عدم را در تفهم بیش و کم نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم