تفریط

واژه تفریط به معنای کم‌کاری، کوتاهی یا بی‌توجهی در انجام وظایف و مسئولیت‌ها است. این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد یا گروهی در انجام کاری که باید انجام دهد، قصور ورزد یا از آن غفلت کند.

ویژگی‌ها

کوتاهی در وظایف: تفریط به معنای عدم انجام وظایف و مسئولیت‌هایی است که بر عهده فرد یا گروه است. این کوتاهی می‌تواند ناشی از عدم برنامه‌ریزی مناسب، نداشتن انگیزه یا عدم آگاهی از اهمیت آن وظایف باشد. به عنوان مثال، یک دانش‌آموز ممکن است در مطالعه دروس خود کوتاهی کند و این امر می‌تواند تأثیر منفی بر موفقیت تحصیلی او داشته باشد.

غفلت: این واژه می‌تواند به معنای بی‌توجهی یا غفلت از مسائل مهم نیز باشد. تفریط در این زمینه به این معناست که فرد به جای توجه به نیازها و مسئولیت‌های خود، به مسائلی کم‌اهمیت‌تر پرداخته و از انجام کارهای اصلی غافل می‌شود. این نوع غفلت می‌تواند در زندگی روزمره، مانند عدم توجه به سلامتی یا روابط شخصی، تأثیرات منفی به دنبال داشته باشد.

نقص در عملکرد: این عمل می‌تواند ناشی از ضعف در عملکرد، عدم توجه به اولویت‌ها یا نداشتن انگیزه باشد. به عنوان مثال، فردی که در انجام وظایف شغلی خود کوتاهی می‌کند، ممکن است به دلیل خستگی، استرس یا نداشتن علاقه به کار، نتواند به خوبی عمل کند. این نقص در عملکرد می‌تواند به کاهش کیفیت کار و عدم رضایت شغلی منجر شود.

لغت نامه دهخدا

تفریط. [ ت َ ] ( ع مص ) هیچکاره گردانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ضایع کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || پراکنده و پریشان کردن چیزی را. ( از اقرب الموارد ). || فرستادن پیش کسی، رسول را. || عجز پیش آوردن در کاری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) || تقصیر کردن در کاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کوتاهی و کمی کردن در کاری. ( غیاث اللغات ). کوتاهی و کمی در کار و کمتر از بایست. ضد افراط. ( ناظم الاطباء ).
- اهل تفریط یا مشبهه یا اهل تقصیر؛ فرقی از شیعه که خداوند را بیک تن از مخلوقان تشبیه میکنند. ( شهرستانی ص 65 از خاندان نوبختی 250 ). رجوع به مشبهه شود.
|| دلیر شدن در خصومت. || پیش درآمدن در خصومت. ( از اقرب الموارد ). || در گذشتن از کسی و گذاشتن آنرا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ترک کردن و گذاشتن و درگذشتن از کسی. ( آنندراج ). ترک کردن و پیش آمدن کسی را. ( از اقرب الموارد ). || زمان دادن و تأخیر کردن. ( از اقرب الموارد ). || نیک افزودن در ستایش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). افراط در ستایش کسی و همچنین است در هجو کسی. ضد است. ( اقرب الموارد ). قیل و قلما یستعمل الا فی الشعر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || دور کردن نابایست از کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || فراموش کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] (مص م. ) کوتاهی کردن، ضایع کردن.

فرهنگ عمید

۱. کوتاهی کردن در کاری.
۲. اظهار عجز کردن در کاری.
۳. بیهوده ساختن، ضایع کردن.
۴. تلف کردن مال.

فرهنگ فارسی

کوتاهی کردن درکاری، بیهوده ساختن، ضایع کردن
۱ - ( مصدر ) کوتاهی کردن کوتاه آمدن مقابل افراط. توضیح (( افراط ) ) زیاده روی کردن و(( تفریط ) ) کوتاه آمدن است. ۲ - تباه کردن بر باد دادن ضایع ساختن. ۳ - دست کشیدن از کار که بموجب قرار داد یا بر حسب عرف و عادت برای حفاظت مال غیر لازم است. ۴ -( اسم ) کوتاهی. ۵ - تباهی. جمع: تفریطات.

ویکی واژه

کوتاهی کردن، ضایع کردن.

جملاتی از کلمه تفریط

در اخلاص ار بود تفریط و افراط بود در فحص حدش سخت محتاط
زهی گنج حکمت که سقراط بود مبرا ز تفریط و افراط بود
در ۹ ژانویه ۲۰۱۸، او در نقدنامه‌ای که به همراه سارا چیچه، کاترین می‌یه، پگی ساستر و کاترین راب-گریلت منتشر شده در لوموند به عنوان ویراستار حضور داشت. آن نقد دربارهٔ افراط و تفریط در جنبش من هم بود که سر و صدای بسیاری به پا کرد.
برای نیل به معنویت اسلامی، فهم صحیح قرآن و سنت و ایمان عمیق و ارتباط وثیق با خداوند متعال و عمل متواصل، دوری از افراط و تفریط، توجه به اخلاق و نوگرایی لازم است.
اسراف، از اصطلاحات اسلامی است و از گناهان محسوب می‌شود. این واژه در لغت به معنای تجاوز از حد میانه و اعتدال است و منظور از وسط، حدی میانه افراط و تفریط است. در تعریف معنای اصطلاحی اسراف، آنچه از کلمات فقها بر می‌آید، کاری است که غرضی عقلایی برای آن تصور نشود. در این تعریف، صرف مال در موردی فراتر از حد مطلوب نزد عقلا اسراف است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال انبیا فال انبیا فال قهوه فال قهوه استخاره کن استخاره کن