تغلب

واژه «تغلب» در لغت عربی و فارسی به معنای غلبه کردن، پیروز شدن، چیره شدن یا غالب آمدن است. این واژه از ریشه «غلب» گرفته شده و در کاربردهای مختلف به مفهوم فائق آمدن بر چیزی یا کسی اشاره دارد. این کلمه می‌تواند در زمینه‌های جسمی، روانی، اجتماعی یا حتی معنوی به کار رود و نشان‌دهنده دستیابی به برتری یا کنترل بر شرایط است.

در منابع ادبی و دینی، تغلب معمولاً با معنای پیروزی در جنگ، مسابقه یا اختلاف آمده است. برای مثال، در متون قرآنی و احادیث، این کلمه گاهی به معنای غلبه حق بر باطل یا پیروزی مؤمنان بر دشمنان ذکر شده است. این کاربرد نمادی از دستیابی به قدرت و موفقیت است و نشان می‌دهد که تغلب هم می‌تواند جسمی و عینی باشد و هم معنوی و اخلاقی.

از منظر بلاغت و ادبیات فارسی، این واژه به معنای چیره شدن بر مشکلات، برتری یافتن در رقابت‌ها و فائق آمدن بر دشمنان یا ضعف‌ها نیز آمده است. این کلمه در ترکیب‌های مختلف به کار می‌رود تا نشان دهد که فرد یا گروهی توانسته‌اند با تلاش، هوش یا شجاعت بر موانع یا رقبا پیروز شوند. به این ترتیب، تغلب هم یک فرایند و هم نتیجه برتری و پیروزی را نشان می‌دهد.

لغت نامه دهخدا

تغلب. [ ت َ غ َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) به چیرگی تمام دست یافتن به چیزی: تغلب علیه؛ ای استولی علیه قهراً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به قهر استیلا یافتن بر بلادی. ( از اقرب الموارد ). غلبه کردن و چیره شدن. ( غیاث اللغات ). زیردستی و چیرگی و استیلای بقهر. ( ناظم الاطباء ): افراسیاب عمر دراز و ملک بسیار داشت اما مملکت ایران بعد از منوچهر دوازده سال داشت بتغلب. و چندانکه توانست در عراق و بابل و قهستان خرابی میکرد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 38 ). از فرایض احکام جهانداری آنست که به تلافی خللها پیش از.... تغلب دشمن مبادرت نموده شود. ( کلیله و دمنه ). از کثرت تحکم و تغلب در حل و عقد و امر و نهی با لشکر دیلم سخن میراند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 373 ). کسی را بر او قوت تغلب نابوده. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 410 ). در تغزز و تغلب بسته شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 439 ).
تغلب. [ ت َ ل ِ ] ( اِخ ) ابن وائل بن قاسط. ( از منتهی الارب ). و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص 162 و الحلل السندسیه ج 1 ص 294 و المعرب جوالیقی ص 124 شود.
تغلب. [ ت َ ل ِ ] ( اِخ ) احمد مکنی به ابوالعباس از اعاظم علما و پرهیزکاران و امام کوفه بود. در سال 290هَ. ق. در بغداد درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ معین

(تَ غَ لُّ ) [ ع. ] (مص ل. ) پیروز شدن، غالب شدن.

فرهنگ عمید

۱. غالب شدن، چیره شدن و دست یافتن به چیزی، پیروزی یافتن.
۲. چیرگی.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) پیروز شدن چیره آمدن دست یافتن چیره شدن. ۲ -( اسم ) چیرگی پیروزی. جمع: تغلیات.
احمد مکنی به ابوالعباس از اعاظم امام و پرهیزکاران و امام کوفه بود

دانشنامه آزاد فارسی

تَغْلِب
از قبایل بزرگ و مشهور عرب عدنانی. نسب آنان به تغلب بن وائل می رسد و به کسانی که به این قبیله منسوب اند تَغلقبی و یا تغلَبی و نیز غَلباوی می گویند. تغلب بن وائل سه فرزند به نام های غَنْم، اَوْس و عمران داشت. بیشتر بزرگان و مشاهیر تغلبی از نسل غنم بودند و در کتاب های انساب تنها به این نسل توجه شده است. سرزمین نخستین آنان تهامه بود و از آن جا رفته رفته به حجاز و نجد و بحرین و دیار ربیعه مهاجرت کردند. ظاهراً علت پراکنده شدن تغلبیان و به ویژه مهاجرت آنان به دیار ربیعه، جنگ چهل سالۀ بَسوس بود که در ۵۳۰م میان آنان و قبیلۀ بکر بن وائل رخ داد و به شکست تغلبیان انجامید. درعین حال، برخی گزارش ها حکایت از حضور گروه هایی از تغلبیان در میانۀ قرن ۴م در دیار ربیعه دارد که شاپور ذوالاکتاف به آنان حمله کرد. در اواسط قرن ۶م عَمرو بن هند، امیر حیره، میان دو قبیلۀ بکر و تغلب صلح برقرار کرد. در ۹ق مسیحیان بنی تغلب نزد پیامبر اسلام (ص ) رفتند و متعهد شدند که در ازای باقی ماندن بر دین مسیح فرزندان شان را به اسلام درآورند. پس از رحلت پیامبر، تغلبیان از قبایلی بودند که مرتد شدند. در نبردهای نخستین فتوحات اسلامی، تغلبیان گاه در کنار ساسانیان و رومیان با مسلمانان می جنگیدند و گاهی نیز مسلمانان را یاری می کردند. در نبرد صفّین، گروهی از آنان در کنار امام علی(ع ) با معاویه جنگیدند و برخی از آنان معاویه را یاری کردند و در ۳۹ق گروهی از آنان از علی (ع ) و معاویه جدا شدند و در نواحی موصل اقامت گزیدند.

ویکی واژه

پیروز شدن، غالب شدن.

جمله سازی با تغلب

ابان بن تغلب عمر زیادی کرد و توانست احادیثی از محمد باقر و فرزندش جعفر صادق هم نقل کند. شهرت ابان در علم و دانش به حدی بود که وقتی به مدینه می رفت، برایش راه می گشودند و اجازه می دادند در مسجد پیامبر، بر ستون مشهوری که پیامبر تکیه می زد، تکیه بزند.
و سیم باغیان، و ایشان جماعتی باشند که به ملک فضلا راضی نشوند و میل به ملک تغلبی کنند، پس به فعلی از افعال رئیس که موافق طبع عوام نباشد ایشان را از طاعت او بیرون آرند.
کعب بن لؤی در سال ۳۰۵ میلادی (۳۱۷ پیش از هجرت) در مکه به دنیا آمد. پدر او لؤی بن غالب و مادرش ماویه بنت کعب بن القین بن جسر بن شیع‌الله بن اسد بن وبره بن تغلب بن حلوان بن عمران بن الحاف بن قضاعه بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال آرزو فال آرزو فال شمع فال شمع فال نوستراداموس فال نوستراداموس