عرقکردن یا تعریق به فرآیند تولید مایعی به نام عرق، که عمدتاً از آب تشکیل شده است، توسط غدد تعریق در پوست پستانداران اطلاق میشود. عرق شامل مواد شیمیایی و بویایی مانند دیمتیلفنول و تترا-متیلفنول و همچنین مقدار کمی اوره است. این مایع از غدد عرق ترشح میشود و فیبرهای سودوموتور سمپاتیک غدد عرق بیشتر به صورت کولینژریک عمل میکنند. در انسان بالغ، عرق کردن عمدتاً به عنوان روشی برای تنظیم دمای بدن عمل میکند. برخی نظریهها نیز وجود دارند که معتقدند ترکیبات عرق در مردان و زنان میتوانند به عنوان فرومون عمل کنند. باور عمومی این است که عرق کردن میتواند به دفع سموم از بدن کمک کند، اما این ادعا از نظر علمی تأیید نشده است. یکی از وظایف مهم پوست، تنظیم دما است که این کار از طریق تعریق در سطح پوست انجام میشود. در شرایط گرما، غدد عرق فعال شده و عرق تولید میکنند. با تبخیر رطوبت از سطح پوست، بدن خنک میشود و در غیر این صورت، افراد ممکن است دچار تب غیرعفونی یا افزایش دما شوند. همچنین به پاکسازی پوست از باکتریهای مضر کمک میکند و باکتریهایی که باعث ایجاد جوشهای پوستی میشوند، از بین میروند. علاوه بر این، تعریق به تنظیم رطوبت پوست در سطح مناسب کمک کرده و به نرمی و جلوگیری از خشکی پوست نیز میانجامد.
تعریق
لغت نامه دهخدا
تعریق. [ ت َ ] ( ع مص ) شراب با آب اندک بیامیختن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). ممزوج گردانیدن شراب را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || رگ دار کردن شراب را از آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پر ناکردن دلو. ( تاج المصادر بیهقی ). پر ناکردن دلو و مشک را از آب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || خوی آوردن. ( از اقرب الموارد ). خوی کردن و عرق کردن. ( ناظم الاطباء ). || کشیده شدن ریشه درخت در زمین. ( از اقرب الموارد ). || بی گوشت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. به عرق آوردن.
۳. شراب را با مقدار کمی آب مخلوط کردن.
۴. ظرف را اندکی آب کردن.
فرهنگ فارسی
۱ -( مصدر ) بعرق آوردن بخوی آوردن. ۲ - شراب را با کمی آب مخلوط کردن. ۳ - کمی آب ریختن ( در ظرف ).۴ - ( مصدر ) عرق کردن خوی افشان کردن.
فرهنگستان زبان و ادب
[زیست شناسی] ← زهش
دانشنامه عمومی
تعریق تراوش شیرهٔ بافت چوبی در یک گیاه آونددار مانند علف ها به صورت قطره قطره است.
تعریق پدیده ای کاملاً متفاوت با شبنم است.
چون گیاه در هنگام شب، روزنه های هوایی خود را می بندد، تعرق صورت نمی پذیرد. در مواقعی که رطوبت خاک زیاد باشد، ریشه کماکان جذب آب دارد، اما چون تعرق صورت نمی پذیرد، از طریق اسمز مجبور به برون نشست آب می شود.
دانشنامه آزاد فارسی
تعریق (جانور شناسی). تَعْریق (جانور شناسی)(perspiration)
خروج آب و مواد دفعی محلول از غدد عرق پوست پستانداران. دو عملکرد اصلی تعریق عبارت اند از خنک کردن بدن بر اثر تبخیر آب از سطح پوست و دفع مواد دفعی، نظیر املاح نمکی.
تعریق (گیاه شناسی). تَعریق (گیاه شناسی)(guttation)
ترشح آب در سطح برگ، از منافذ تخصص یافته ای با نام روزنه های آبی (هیداتودها). این فرآیند غالباً در شرایطی صورت می گیرد که رطوبت بالا و تعرق پایین است. قطره های آب در سطح برگ واس ها (علف ها) در اوایل صبح غالباً نتیجۀ تعریق است و نه شبنم. گاهی به علت وجود مواد معدنی، مانند کلسیم، در آب خارج شده از سطح برگ، بلورهای سفیدی بر سطح برگ باقی می ماند.
ویکی واژه
عرق کردن.