بیچار

لغت نامه دهخدا

بی چار. ( ص مرکب ) مخفف بیچاره:
هوا پود شد برف چون تار گشت
سپه را از آن کار بیچار گشت.فردوسی.بگرد عالم آوارم تو کردی
چنین بدروز و بیچارم تو کردی.؟

جمله سازی با بیچار

اوه پدر، پدربیچاره، مامان تو را در کمد آویزان کرده و من دلم خیلی گرفته
تا به کی بر من بیچاره کنی جور و جفا تا به کی شاد بود از شب وصلت دگری
اصغر بیچاره مدتی به سرطان حنجره دچار شده بود و سرانجام در سنِ ۸۹ سالگی در سالروز تولد خود در آپارتمانش در آمریکا درگذشت. پیکر وی در ۵ مرداد ۱۳۹۵ از ایالات متحده آمریکا به ایران منتقل و در ۷ مرداد در قطعه هنرمندان بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.
چون آن بیچاره در کار یوسف برفت و عشق ولایت خویش بتمامی فرو گرفت، زبان طاعنان بر وی دراز شد و زنان مصر تیرهای ملامت در وی می‌انداختند که: تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ، و او خود را تسلّی میداد باین که معشوق خوب روی ملامت ارزد:
آلت نری گرفتار یا کیر بیچاره هنگام رابطه جنسی و دخول به دلیل انقباض ماهیچه‌های مهبل رخ می‌دهد و فشاری بیشتر از حالت معمولی به آلت نری وارد می‌کند که مانع بیرون کشیده شدن آن می‌شود.
اصغر بیچاره، نویسنده و کارگردان فیلم مستند «سَنَد زنده» در سال ۱۳۵۹ بوده‌است. او همچنین در سینمای ایران به عنوان تهیه‌کننده، فیلم‌بردار و سایر بخش‌ها نیز فعالیت داشته‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فوت جاب
فوت جاب
افراهیم
افراهیم
گولاخ
گولاخ
دقت
دقت