خالو

کلمه خالو در زبان فارسی معانی مختلفی دارد. نخستین و رایج‌ترین معنی آن به دایی یا برادر مادر اشاره دارد. همچنین، این واژه می‌تواند به شوهر خاله نیز اطلاق شود. در برخی از مناطق، مخصوصاً در گویش‌های محلی، به صورت غیررسمی و در محاوره، برای اشاره به عمو نیز به کار می‌رود. این تنوع در کاربرد خالو نشان‌دهنده‌ی فرهنگ غنی و تنوع زبانی در ایران است. به طور کلی، استفاده از این کلمه در روابط خانوادگی حاکی از نزدیکی و صمیمیت میان اعضای خانواده است و نشان‌دهنده‌ی اهمیت این روابط در فرهنگ ماست.

لغت نامه دهخدا

خالو. ( اِ ) برادر مادر. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). دایی. ( فرهنگ ضیائی ). خال. ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 377 ). آبو. آبی. || شوهرخاله. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || سورنایی را گویند و آن را شاهنایی و شهنایی هم خوانند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 377 ). نفیر.

فرهنگ معین

(اِ. ) دایی، برادر مادر.

فرهنگ عمید

= خال۲

فرهنگ فارسی

خال، دائی، برادرمادر
( اسم ) خواهر مادر. جمع: خالات.

ویکی واژه

دایی، برادر مادر.

جمله سازی با خالو

که این هر دو خالوی خسرو بدند هوادار شه زاده نو بدند
سرخسی بود پیری خالوش نام بسی بردی بسر با خضر ایّام
برو تا به درگاه خالوی خویش ببین مادرت را چه آمد به پیش؟