کلمه خلیدن در زبان فارسی به معنای وارد شدن یا داخل شدن استفاده میشود و قابلیت بهکارگیری در جملات مختلف را دارد. این واژه میتواند به عنوان فعل اصلی یا فرعی به کار رود و بسته به فاعل و ساختار جملات، در زمانهای مختلف صرف شود. همچنین میتوان آن را با قیدهای مختلف توصیف کرد تا معنای جملات را دقیقتر بیان کند. در زمینه نقطهگذاری، هنگام استفاده از این کلمه در جملات، توجه به ساختار و نوع جمله اهمیت دارد. این کلمه میتواند با اسمهای مختلف ترکیب شود.
خلیدن
لغت نامه دهخدا
خلیدن. [ خ َ دَ ] ( مص ) فرورفتن مانند سوزن وخار و جز آن چون سنان. ( از برهان قاطع ). فروشدن چیزی نوک تیز در چیزی. ( یادداشت بخط مؤلف )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مجروح شدن.
۳. (مصدر متعدی ) [مجاز] آزرده کردن: ننگری تو به من که غفرۀ تو / دل خلد کی روا بود بنگر (عنصری: ۶۱ ).
۴. (مصدر متعدی ) فرو بردن چیزی باریک و نوک تیز، مانند خار، سوزن، یا سیخ در بدن یا چیز دیگر.
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
جملاتی از کلمه خلیدن
جان سوختن و جگر خلیدن هجران ترا کمینه کارست
در چشمکسان چون مژه تا چند خلیدن کم نیست سیاهیکه نمایند ز دورت
زان به جان اندرون خلیدن نیش بچه را در کنار مادر خویش