هن

این کلمه در زبان فارسی معانی متفاوتی دارد. در نخستین معنا، این واژه به عنوان ضمیر جمع مؤنث در زبان عربی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به معنای آنها برای گروهی از زنان به کار می‌رود. در واقع، این کاربرد نشان‌دهنده جمع بودن و مؤنث بودن اشاره دارد. در دومین معنا، در برخی لهجه‌های فارسی، به ویژه در مناطق جنوبی مانند فارس، این واژه به معنی هست یا است استفاده می‌شود. این کاربرد محلی نشان‌دهنده سادگی و صمیمیت در مکالمات روزمره است. در این لهجه‌ها، این کلمه به صورت غیررسمی و در مکالمات عادی به کار می‌رود و به نوعی به گفت‌وگوهای محاوره‌ای رنگ و بوی خاصی می‌دهد. در مجموع، واژه‌ای است که در زبان فارسی با معانی و کاربردهای مختلف، نشان‌دهنده تنوع فرهنگی و زبانی مردم ایران است.

لغت نامه دهخدا

هن. [ هََ ] ( اِ ) منت. ( برهان ). مؤلف انجمن آرانویسد: به فتح اول در جهانگیری و رشیدی و برهان به معنی منت آورده اند و گفته اند رودکی گفته:
گر همه نعمت یک روز به ما بخشد
ننهد منت بر ما و پذیرد هن.
و این سه بزرگوار هر یک سه خطا کرده اند. اول آن که هن نیست و مَن عربی است که به معنی منت آمده؛ دیگر آنکه پارسی نیست و عربی است؛ دیگر آنکه شعر رودکی نیست و شعر فرخی است... و این سهو از صاحب جهانگیری شده و رشیدی و برهان به وی اقتفا کرده اند... و هن به پارسی، خاصه زبان شیرازی و دری، به معنی هست است. ( انجمن آرا ). در لهجه های فارس به صورت هَن یا فقط به صورت نون ماقبل مفتوح معادل با لفظ «هست » یا «است » هنوز به کار میرود.
هن. [ هََ ن ن ] ( ع مص ) گریستن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || نالیدن. ( منتهی الارب ). حن. ( اقرب الموارد ). رجوع به حن شود.
هن. [ هََ ن ن / هََ ] ( ع اِ ) شرم زن. ( منتهی الارب ). || یکی از اسماء سته است. || در شعر کنایه از هر اسم جنس است به معنی چیزی: هذا هنک؛ یعنی این چیز توست و به صورت هنة مؤنث آید. ( اقرب الموارد ).
هن. [ هَُ ن ْ ن َ ] ( ع ضمیر ) ایشان. گروهی زنان.( ترجمان جرجانی ). ضمیر مغایب جمع است برای مؤنث.

فرهنگ فارسی

نفس چاق
( اسم ) بغل زدن چیزی را با زحمت باین طرف و آن طرف بردن.
ایشان گروهی زنان

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی هُنَّ: آن زنان
ریشه کلمه:
هن (۲۰۷ بار)

ویکی واژه

هَن
هُنْ :(hon) در گویش گنابادی یعنی اشاره کردن، با ایماء و اشاره نشان دادن.
هِنْ :(hen) در گویش گنابادی یعنی هستند، اینجا رو نگاه.
بلی، بله، آری، آره.
چی؟ در گویش بهاری، شاید همان هان در زبان فارسی باشد.

جمله سازی با هن

پذیره شدندش سران سر به سر زمین پر ز آهن هوا پر ز زر
نخستین بود کان آهن ربا دگر سنگ یاقوت ای با بها
خاقانی‌وار در دو عالم از دوست رضای دوست خواهند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال زندگی فال زندگی فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس