صبر

صبر به معنای ثبات نفس و آرامش در مواجهه با مشکلات و مصائب است. این ویژگی به انسان کمک می‌کند تا در شرایط سخت دچار اضطراب نشود و بتواند مقاومت کند. به عنوان یکی از مهم‌ترین و عمومی‌ترین صفات انسانی شناخته می‌شود. در زبان عربی، صبر به معنای حبس و محدود کردن است و برخی آن را به معنای کنترل نفس در برابر بی‌تابی و ناآرامی تعریف کرده‌اند. در اصطلاح اخلاقی، این واژه به معنای وادار کردن نفس به انجام کارهایی است که عقل و شرع توصیه می‌کنند و جلوگیری از انجام کارهایی که عقل و شرع نهی می‌کنند. همچنین، به معنای حفظ آرامش و دوری از اضطراب، اعتراض و شکایت است. با توجه به این تعاریف، صبر یک ویژگی نفسانی و بازدارنده است که دو جنبه اصلی دارد: از یک سو، تمایلات غریزی و نفسانی انسان را محدود می‌کند و از سوی دیگر، فرد را از فرار از مسئولیت‌های عقل و شرع باز می‌دارد و به او انگیزه می‌دهد تا با دشواری‌های پایبندی به وظایف الهی روبرو شود. اگر این حالت به آسانی در فرد ایجاد شود، به آن صبر می‌گویند و اگر فرد برای دستیابی به آن با زحمت و مشقت مواجه شود، به نوعی دیگر از این واژه اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

صبر. [ ص َ ] ( ع مص، اِمص ) شکیبیدن. شکیبایی. شکیبایی کردن. پائیدن. نقیض جزع. و در کشاف اصطلاحات الفنون آرد: صبر بفتح و سکون بابمعنی شکیبائی است. سالکان گفته اند: تصبر واداشتن نفس است بر مکاره و تجرع مرارت؛ یعنی اگر آدمی صبر رامالک نبود بایست که بکوشد و نفس خود را بصبر واداردو صبر ترک شکایت است از جز بسوی خدا. سهل گوید صبر انتظار فرج خداست و آن فاضلترین خدمت و برترین آن است، و جز سهل گوید: صبر آن است که در صبر صابر باشی ومعنی آن اینکه؛ در بلاها و شدائد خروج از آن نبینی. و گفته اند صبر آن است که بنده را اگر بلا برسد ننالد،و رضا آنکه بنده را اگر بلا برسد ناخوش نگردد دهنده و ستاننده خداست ترا در این میان چکار است. و بعضی گویند اهل صبر بر سه مقامند: اول ترک شکایت و این درجه تائبان است دوم رضا بمقدور و این درجه زاهدان است سوم محبت آن است، که مولی با وی کند و این درجه صدیقان است و گفته اند صبر ترک شکایت از الم بلوی است جز بسوی خدا چه خدا ایوب را بر صبری که کرد ثنا فرستاد و فرمود: انا وجدناه صابراً ( قرآن 44/38 ). و ایوب در دفع مضرت از خود شکایت بخدا برده بود که فرماید:و ایوب اذ نادی ربه انی مسنی الضر و انت ارحم الراحمین ( قرآن 83/21 ). و در تفسیر کبیر در ذیل قول خدا وبشر الصابرین ( قرآن 155/2 ) آرد که صبر دو قسم است یکی بدنی و آن تحمل بدن است مشقات را و دیگر نفسانی وآن بازداشتن نفس است از مشتهیات طبع؛ و این قسم اگرصبر از شهوت باشد آن را عفت نامند و اگر بر احتمال مکروه باشد اسامی مختلف دارد چنانکه صبر در مصیبت راصبر نامند و اگر صبر در حال غنی باشد آن را ضبط نفس نامند و اگر در نبرد باشد شجاعت خوانند و اگر در کظم غیظ بود حلم نامند و اگر در نوائب باشد سعه صدر گویند و اگر در اخفاء کلام بود کتمان سر نامند و اگر در فضول عیش باشد زهد گویند و اگر بر مقدار کمی از مال بود قناعت خوانند و این همه را صبر نامند. قال اﷲ تعالی: و الصابرین فی البأساء و الضراء و حین البأس ( قرآن 77/2 ). غزالی گوید: صبر از خواص آدمی است و بهائم را صبر نبود چه شهوت بر آنها مسلط است و عقلی که با شهوت معارضه کند ندارند و در ملائکه نیز صبر متصور نیست چه آنان شوق مجرد به حضرت ربوبیت اند و شهوت بر ایشان مسلط نیست تا آنان را از شوق بحق و میل بدرجه قرب بازدارد اما در آدمی شهوت و عقل هر دو موجود است و با یکدیگر معارض و هرگاه عقل سد راه شهوت شود آن را صبر نامند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به تعریفات جرجانی و نفائس الفنون شود:

فرهنگ معین

(صَ ) [ ع. ] (اِ. ) گیاهیست با برگ های دراز و ضخیم و تیغ دار با گل های زرد رنگ. در جاهای گرم می روید و طعم تلخ دارد.
( ~. ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) شکیبایی کردن. ۲ - (اِمص. ) بردباری. ۳ - (عا. ) عطسه.، ~ ایوب کنایه از: شکیبایی بسیار زیاد.

فرهنگ عمید

زمین پر از سنگریزه.
گیاهی از خانوادۀ سوسن ها با برگ های بلند، شیرابه ای زرد و تلخ که مصرف دارویی دارد.
شکیبایی کردن، شکیبایی، بردباری.

فرهنگ فارسی

شکیبیدن، شکیبایی کردن، شکیبایی، بردباری، شهرالصبر: ماه رمضان
گیاهی است از تیره سوسنیها جزو دسته تک لپه ییها که دارای برگهای ضخیم و دراز و سبز مایل به قرمز و بدون دمبرگ دارای کناره های ضخیم پیچ و خم دار است که منتهی به تیغ می شوند. گلهایش به رنگ زرد مایل به سبز است که به صورت خوشه بر روی ساقه مولد گل قرار دارند. این گیاه دارای گونه های متعدد است. که همه خاص نواحی گرم هندوستان و جزایر آنتیل و شمال افریقا است و برخی گونه ها نیز در نواحی بحر الرومی می رویند. از این گیاه شیرابه ای به دست می آورند که پس از تغلیظ به نام صبر زرد به بازار عرضه می دارند. و آن در تداوی مصرف دارد. صبر زرد صباره الصبر آلوئس آلوی شب یار. یا صبر زرد. ۱ - صبر. ۲ - شیرابه سفت شده ای که از گیاه صبر به دست می آورند. رنگ این ماده غلیظ شده از قرمز تا قهوه یی متغیر است. و معمولا به صورت تکه های جامد به بازار عرضه می شوند. قطعات صبر زرد به خوبی به صورت گرد در می آیند. و در مجاورت حرارت ابتدا نرم و ذوب شده سپس با شعله درخشانی می سوزد. صبر زرد به خوبی در الکل و در آب جوش حل می شود و پس از سرد شدن رسوبی به نام صمغ صبر زرد از خود باقی می گذارد. طعم صبر زرد بسیار تلخ و مهوع و بویش بسته به انواع آن فرق می کند. تبر زرد صبر. یا صبر سقوطری. صبر زردی که از گیاهان مولد صبر جزیره سقوطر ( جزیره ایست در اقیانوس هند در جنوب هندوستان با ۱۲٠٠٠ سکه و جزو مستملکات انگلیس است ) به دست آید.
نام کوهی است بلند در یمن و در آن قلعه ها و قریه های چند است و قلعه در این کوه است بنام صبر

جملاتی از کلمه صبر

در حیرتم ز شوق حریفان می پرست چون صبر می کنند که صهبا کهن شود
ای سپه عشق تو بر ما زده صبر و دل ما همه یغما زده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم