لغت نامه دهخدا
شعایر پدران و معارف اجداد
حیات و قدرت اقوام را قوام دهد.ملک الشعراء بهار.- شعایر اسلام؛ هر آن چیز که اسلام بدان استواراست. ( ناظم الاطباء ).
- شعایر مذهبی؛ مراسم و آیین های مذهبی.
- شعایر ملی؛ آیین و رسوم ملی. آداب و عادات که افراد یک ملت بدان پابندند.
|| قربانیها. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شعائر و شعارة شود.