سلوی

اسم دخترانه سلوی یک نام عربی است که معانی مختلفی دارد، از جمله:

مایه تسلی: این معنا به احساس آرامش و تسکین اشاره دارد که می‌تواند نماد شخصیت آرام، مهربان و دل‌گرم‌کننده باشد. نام سلوی در این مفهوم می‌تواند تداعی‌گر کسی باشد که اطرافیانش را آرامش می‌بخشد.

عسل: یکی از زیباترین و شیرین‌ترین مواد طبیعی که در فرهنگ‌های مختلف نماد شیرینی، لطافت و ارزشمندی است. این معنا به نام سلوی حس زیبایی و دلنشینی می‌بخشد.

بلدرچین: پرنده‌ای کوچک و زیبا که در قرآن نیز به‌عنوان رزق الهی برای قوم بنی‌اسرائیل ذکر شده است. این معنا می‌تواند به ارتباط معنوی و اهمیت این نام در زمینه‌های مذهبی اشاره داشته باشد.

مریم گلی: گیاهی خوش‌بو و درمانی که نماد طبیعت، سلامتی و آرامش است. این معنا حس نزدیکی به طبیعت و لطافت را در نام سلوی منعکس می‌کند.

این نام به دلیل معانی زیبا و متنوعی که دارد، به عنوان یک نام دخترانه محبوب و خوشایند در نظر گرفته می‌شود. هر یک از این معانی، وجهی از زیبایی و ارزش این نام را نشان می‌دهد و آن را به گزینه‌ای خاص برای نام‌گذاری تبدیل می‌کند.

لغت نامه دهخدا

سلوی. [ س َ وی / س َ وا ] ( ع اِ ) نام مرغی که آنرا آسمانی گویند و بفارسی پودنه نامند و بهندی بیر خوانند. ( غیاث ) ( آنندراج ). مرغی است شبیه تیهو و به هندی لوا خوانند. ( منتهی الارب ). کرجفو و مرو گویند. مرغ بریان. ( مهذب الاسماء ). بلدرچین. ( فرهنگ فارسی معین ). سلواة: یکی و قال الاخفش: لم اسمع له بواحد و یحتمل ان یکون جمعه و وحدانه سواء. ( منتهی الارب ):
دریغ دار ز نادان سخن که نیست صواب
به پیش خوک نهادن نه من و سلوی را.ناصرخسرو.من ترنجبین بود و سلوی مرغ بریان بود. ( قصص الانبیاء ص 123 ). و من و سلوی برای ایشان بخواست وآن ترانگبین است و سمانه. ( مجمل التواریخ و القصص ).
وجود بی کف تو تنگدست بود چنان
که امن و سلوت میخواند من و سلوی را.انوری.قحط دانش را ز اعجاز ثناش
من و سلوی از لسان خواهم فشاند.خاقانی.گر بعهد موسی امت را گه قحط از هوا
باز من و سلوی سلوت رسان افشانده اند.خاقانی.|| هر چیز که تسلی دهد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مایه تسلی. ( فرهنگ فارسی معین ). || شهد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). ورتیج. عسل. ( مجمل اللغة ) ( صراح اللغة ). ورتیج. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59 ) ( زمخشری ). انگبین. عسل. ( فرهنگ فارسی معین ).
سلوی. [ س َ ] ( اِ ) گیاهی بنام مریم. گلی. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(سَ وا ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - مایة تسلی. ۲ - عسل. ۳ - بلدرچین.

فرهنگ عمید

= بلدرچین

فرهنگ فارسی

سمانی، بلدرچین، واحدش سلواه
( اسم ) ۱ - هر چیز که تسلی دهد مایه تسلی. ۲ - انگبین عسل. ۳ - مرغی است شبیه به تیهو بلدرچین.
نام مرغیکه آنرا آسمانی گویند و بفارسی پودنه نامند و بهندی بیر خوانند مرغی است شبیه تیهو و بهندی لوا خوانند

فرهنگ اسم ها

اسم: سلوی (دختر) (عربی) (طبیعت، گل) (تلفظ: salvi) (فارسی: سَلوی) (انگلیسی: salvi)
معنی: مریم گلی، نام گیاهی معطر و دارویی است که گل هایی به رنگ آبیِ مایل به بنفش دارد، ( در گیاهی )، گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده ی نعناع با برگ های کرک دار و گل هایی به رنگ آبیِ مایل به بنفش و به ندرت سفید شهد دار، برگ ها و سرشاخه های آن معطر و دارویی است، ن، ک سِلوا، کبوتر بهشتی ( بر وزن حلوا )

دانشنامه عمومی

شهر سلوی ( به عربی: سلوی ) در استان حولی در کشور کویت واقع شده است. جمعیت این شهر ۶۴٫۰۷۵ نفر است.
این شهر دارای مرز مشترک با رومیتیا، بایان، میشرف، مسیلا و خلیج فارس می باشد. سلوی یکی از معدود ترین شهرهای کویت است که در آنجا ساختمان های ۲ الی ۳ طبقه قرار دارد.

ویکی واژه

مایة تسلی.
عسل.
بلدرچین.

جملاتی از کلمه سلوی

بصورت گر ز معنی باز مانی بتره داده باشی من و سلوی
ولیکن از سر سیری بود اگر قومی به ترّه بار فروشند منّ وسلوی را
ای در شرف مانند آن‌ کامد ز صنع غیب‌دان در دشت تیه از آسمان بر قوم او سلوی و من
طریق من به یکی بر بیکران و مرا در او نه وعده من و نه راحت سلوی
هم شبیهند این جماعت بر جهودان از هوس طبعشان ننمود بر سلوی و برمن اکتفا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال ابجد فال ابجد