زهری

زُهری یک واژه با ریشه‌های متعدد و معانی گوناگون است. نخست، به صورت صفت نسبی و با تلفظ زَهَری به زهراء منسوب است که نام شهری از بلاد مغرب در اندلس (قرطبه) بوده است. برای نمونه، ابوعلی حسین بن محمد بن احمد الغسانی الزهری به این شهر منتسب می‌شود. برای اطلاعات بیشتر می‌توان به منابعی مانند معجم البلدان مراجعه کرد. در تلفظ و کاربرد دیگر، زُهری به صورت صفت نسبی و با ضمه روی حرف «ز»، به قبیله زُهْرة بن کلاب بن مُرَّة منسوب است. این نسبت در کتاب‌های انساب، همچون اثر سمعانی، ثبت شده است.

همچنین، زَهری نام یکی از روستاهای دهستان نهبندان در بخش شوسف شهرستان بیرجند است. بر اساس فرهنگ جغرافیایی ایران (جلد ۹)، این روستا دارای ۱۶۶ نفر جمعیت می‌باشد. علاوه بر این، در منابع تاریخی و رجالی، افراد متعددی مانند احمد نباتی بن محمد مفرج زهری، که به عنوان حافظ شناخته شده، و نیز ابراهیم افلیلی زهری با این نسبت یاد شده‌اند.

لغت نامه دهخدا

زهری. [ زَ هََ ]( ص نسبی ) منسوب به زهراء «مدینة السلطان بقرطبة» ازبلاد مغرب. و ابوعلی حسین بن محمدبن احمد الغسانی الزهری بدان منسوب است. ( از معجم البلدان ). رجوع به زهراء و حسین... در همین لغت نامه و معجم البلدان شود.
زهری. [ زُ ] ( ص نسبی ) منسوب به زهرةبن کلاب بن مرة. ( از انساب سمعانی ). منسوب به زُهْرة.
زهری. [ زَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان نهبندان است که در بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع است و 166 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
زهری. [ زُ ] ( اِخ ) رجوع به ابراهیم افلیلی شود.
زهری. [ زُ ] ( اِخ )احمد نباتی بن محمد مفرج. حافظ است. ( منتهی الارب ).
زهری. [ زُ ] ( اِخ ) عبداﷲبن سعد الزهری. از اصحاب سیر و اخبار. کتاب فتوح خالدبن الولید از اوست. ( ابن الندیم، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
زهری. [ زُ ] ( اِخ ) محمدبن سعدبن ابی وقاص قرشی، مکنی به ابوالقاسم. متوفی به سال 83 هَ. ق. وی یکی از اشراف دولت در عصر مروانی بود. او با ابن الاشعث بر عبدالملک بن مروان خروج کرد و در وقایع عراق حاضر بود. او رااسیر کردند و نزد حجاج بردند و سپس کشته شد. وی مقدار کمی از احادیث را از ثقات روایت کرده است. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به اعلام زرکلی ج 2 ص 899 شود.
زهری. [ زُ ] ( اِخ ) محمدبن سعدبن منیع الزهری. از مورخان ثقه و از حفاظ حدیث بود. در سال 168 هَ. ق. در بصره متولد شد و در بغداد سکونت کرد و در همانجا بسال 230 هَ. ق. درگذشت. او راست: طبقات الصحابه. ( از اعلام زرکلی ج 2 ص 899 ).
زهری. [ زُ ] ( اِخ ) محمدبن عبداﷲبن عبدالرحیم الزهری. از حفاظ حدیث بود و بسال 249 هَ. ق. درگذشت. او راست: الضعفا. ( از اعلام زرکلی ج 2 ص 925 ).
زهری. [ زُ ] ( اِخ ) محمدبن مسلم بن عبیداﷲ، معروف به ابن شهاب، مکنی به ابوبکر، از بنی زهره. تابعی و محدث مشهور ( 51 - 124 هَ. ق. ). وی ده تن از صحابه را دیدار کرد و قریب 2000 حدیث از آنان و گروهی کثیر از زن و مرد اشراف و موالی فراگرفته و نخستین کس است که حدیث را تدوین کرده. او در شام سکونت داشت. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ابن شهاب در همین لغت نامه و اعلام زرکلی ج 2 ص 988 و عقد الفرید و عیون الاخبار و سیرة عمربن عبدالعزیز و تاریخ گزیده شود.

فرهنگ فارسی

محمد بن مسلم بن عبید الله معروف به ابن شهاب و مکنی به ابوبکر از بنی زهره تابعی و محدث مشهور ( و. ۵۱ ه.ق./ ۴۷۱ م.- ف. ۱۲۴ ه.ق. / ۷۴۲ م. ) وی ده تن از صحابه را دیدار کرد و قریب ۲٠٠٠ حدیث از آنان و گروهی کثیر از زن و مرد از اشراف و موالی فرا گرفته و نخستین کس است که حدیث را تدوین کرده. او در شام سکونت داشت.
محمد بن مسلم ابن عبیدالله معروف به ابن شهاب مکنی به ابوبکر از بنی زهره.

دانشنامه عمومی

زهری (نهبندان). زهری یا زهره روستایی در دهستان سیدال بخش سرداران شهرستان نهبندان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۴۰۱ جمعیت این روستا ۶۵ نفر ( در ۲۶ خانوار ) بوده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زهری (ابهام زدایی). زهری ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابن شهاب زهری، از جمله تابعان پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و جزو علمای عصر خود و سنی مذهب• محمد بن ابوبکر زهری، مورخ اندلسی• محمد بن مسلم بن شهاب زهری، از فقیهان و محدثان قرن دوم هجری، منسوب به قبیله ی بنی زهرة بن کلاب
...

جمله سازی با زهری

خموشی بر لب شرمم به صد فریاد می‌گوید حلاوت جوشی زهری که از کنج لبی دارم
ز روی خشم اگر چشم افکنی بر چشمهٔ حیوان شراب وی به آن جان‌پروری زهری شود قاتل