روزه

روزه یا ناشتا بودن به معنای خودداری عمدی از مصرف غذا است. در زمینه فیزیولوژیکی، ناشتا بودن می‌تواند به وضعیت متابولیک فردی که در طول شب غذا نخورده یا به حالت متابولیکی که پس از هضم و جذب کامل یک وعده غذایی به وجود آمده، اشاره کند. در طول دوره ناشتایی، چندین تنظیم سوخت‌وساز اتفاق می‌افتد. برخی آزمایش‌های تشخیصی برای تعیین وضعیت ناشتا به کار می‌روند. به عنوان مثال، فردی که ۸ تا ۱۲ ساعت از آخرین وعده غذایی‌اش گذشته باشد، به عنوان ناشتا شناخته می‌شود. تغییرات سوخت‌وسازی در حالت ناشتایی معمولاً ۳ تا ۵ ساعت پس از مصرف یک وعده غذایی آغاز می‌شود. روزه به معنای خودداری از خوردن و آشامیدن، یکی از آداب مذهبی است که برای پیروان آن به عنوان راهی برای نزدیکی به خداوند، آمادگی برای مراسم مذهبی، پاکسازی بدن به منظور درک مسائل معنوی، جبران تخلفات از قوانین مذهبی و عزاداری برای درگذشتگان مورد استفاده قرار می‌گیرد. اساس تمامی این کاربردهای روزه، تمایل انسان به ایجاد شرایط فیزیکی و روانی است که ارتباطی میان بنده و خداوند برقرار می‌کند و در نتیجه، اهمیت نیازهای معنوی را افزایش داده و خواسته‌های مادی را کاهش می‌دهد. تقویت اراده و خودکنترلی و همچنین ایجاد حس همدلی نسبت به نیازمندان از جمله ارزش‌های روزه به شمار می‌روند. بخشی از اعمال دینی در برخی ادیان، مذاهب و مکاتب مانند اسلام، زرتشتی، مسیحیت، یهودیت، بودایی و بهائیت است.

لغت نامه دهخدا

روزه. [ زَ / زِ ] ( ص نسبی، اِ ) ( از: روز +ه نسبت ). منسوب به روز: یکروزه، دوروزه. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). اغلب بصورت مرکب آید

فرهنگ معین

(زِ ) (اِ. ) یکی از شعائر مذهبی است و آن خودداری از آشامیدن و خوردن سایر مبطلات مربوط به آن است از اذان صبح تا اذان مغرب.

فرهنگ عمید

۱. مربوط به روز (در ترکیب با عدد ): دوروزه، یک روزه.
۲. (اسم ) (فقه ) از اعمال مذهبی، به صورت خودداری از خوردن، آشامیدن، و سایر اعمالی که برای روزه دار منع شده از طلوع صبح تا غروب آفتاب، صوم.
۳. (صفت ) [عامیانه] روزه دار: امروز روزه بودم.
* روزه گشودن: (مصدر لازم ) ‹روزه گشادن› [قدیمی، مجاز] باز کردن روزه با خوردن غذا، افطار کردن.
* روزۀ مریم:
۱. روزۀ سکوت که حضرت مریم به آن مٲمور شد.
۲. خاموشی و سکوت.

فرهنگ فارسی

خودداری ازخوردن و آشامیدن، ازصبح تاغروب
۱ - ( صفت ) منسوب به روز مربوط به روز: یک روزه دو روزه. ۲ - ( اسم ) احتراز از خوردن و آشامیدن و مفطرات دیگر از طلوع صبح تا غروب: صوم. یا روزه مریم روزه صمت که حضرت مریم بدان مامور شد. ۲ - خاموشی سکوت. ۳ - مرگ موت. یا روزه مستحب روزهای که در غیر ماه رمضان گیرند. یا روزه واجب روزهای که در ماه رمضان بر مردم واجب است.
منسوب به روزه. یکروزه دو روزه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خودداری (امساک) از مفطرات در روز به قصد تقرب به خدا را روزه گویند. عنوان صوم در فقه بابی مستقل است که در آن به تفصیل از احکام روزه سخن رفته است.
روزه در لغت به معنای خودداری کردن از چیزی و ترک آن آمده است. برخی لغویان به هر امساک کننده از خوردنی و نوشیدنی یا سخنی یا حرکتی «صائم» اطلاق کرده اند. 
لسان العرب، ابن منظور، واژه «صوم»، ج۱۲ ص۳۵۰. 
به روزه دار «صائم» و به آنچه که روزه دار باید آن را ترک کند و در صورت ارتکاب آن روزه اش باطل می شود «مُفْطِر» گویند.

ویکی واژه

(ادیان): عبادتی به‌صورت خوداری و پرهیز از خوردن و آشامیدن و باطل کننده‌های دیگر در زمانی معین.
(ادیان): یکی از شعائر مذهبی است و آن خودداری از آشامیدن و خوردن سایر مبطلات مربوط به آن است از اذان صبح تا اذان مغرب. روزه یک عادت بشری بوده و از دورانی که بشر خودش را شناخته وجود داشته و حداقل دو مفهوم معنوی و فلسفی برای آن قائل شده‌اند. ظاهرا در دین اسلام جنبه معنوی آن بر جنبه فلسفی آن چربیده است. ایرانیان کهن بانی نماز و روزه را به شهرسپ پیرمراد و وزیر خردمند تهمورث نسبت داده‌اند. چنان بر دل هر کسی بود دوست..... نماز شب و روزه آیین اوست
روزه در دیگر زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی به شکل صیام، عُروج مصطلح شده و جملگی حاکی از یک ماه امساک از خوردن و آشامیدن در ماه مبارک رمضان است.

جملاتی از کلمه روزه

وجود حاصل چندین هزار ساله فروخت بهای آن مه یک روزه طاعت تو خرید
یکی تخت فیروزه آن شهریار نشست و برش نامور سی هزار
به نوحه کرد لبالب لبان خسرو را فقاع از آن لب شیرین گشاد تا روزه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم