خالق به معنای آفریدگار، یکی از نامهای خداوند است. واژه خلق در اصل به معنای اندازهگیری و تقدیر است و از آنجا که آفریدن همراه با اندازهگیری است، به همین دلیل خلق به معنای آفریدن نیز به کار میرود. راغب میگوید که ریشه این کلمه به معنای اندازهگیری صحیح است. بنابراین، خالق به معنای اندازهگیر و به تبع آن، به معنای آفریدگار نیز میباشد. مرحوم طبرسی بیان کردهاند که ریشه خلق به معنای ساختن چیزی است پس از اندازهگیری دقیق آن به گونهای که هیچ کم و کاست یا نقصی در آن وجود نداشته باشد. این کار تنها از دست خداوند قادر و حکیم برمیآید. البته این اطلاق به صورت مسامحه و تجوز در مورد غیر خداوند نیز قابل قبول و معقول است.
خالق
لغت نامه دهخدا
خالق. [ ل ِ ] ( ع ص ) نو بیرون آورنده بر مثال سابق. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). آفریدگار. ( مهذب الاسماء ). آفریننده. مقابل مخلوق. مُوجِد. مُبدِع بوجودآورنده. فاطر. ج، خالقون، خالقین: هل من خالق غیر اﷲ. ( قرآن 3/35 ). || از صفات باری تعالی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ): و اذ قال ربک للملائکة اًنی خالق بشراً من صلصال من حماء مسنون. ( قرآن 28/15 ). ذلکم اﷲ ربکم لااله الاهو خالق کل شی فاعبدوه و هو علی کل شی وکیل. ( قرآن 62/40 ). هو اﷲ الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی... ( قرآن 24/59 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم، صفت ) از نام ها و صفات خداوند.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آفریننده خلق کننده بوجود آورنده. ۲ - یکی از نامهای خدای تعالی. جمع: خالقین.
فرهنگ اسم ها
معنی: آفریننده، از نام ها و صفات خداوند، آن که کسی یا چیزی را پدید می آورد، به وجود آورنده، از نام های خداوند، پدیدآورنده
جملاتی از کلمه خالق
از علت نادانی ما را تو رهایی ده این درد تو درمان کن ای خالق درمانها
به یک نظر نتوان دید خلق و خالق را بپوش دیده خودبینی و خدابین باش
علاج سینهٔ من گرچه صَعب و دشوارست بر آن که خالق خلق است سهل و آسان است