گرز

گرز

گرز، ابزاری است که از دیرباز در تاریخ بشری به عنوان نمادی از قدرت و قوت بدنی شناخته شده است. این ابزار معمولاً به شکل یک میله سنگین و محکم طراحی شده است که در انتهای آن وزنی از جنس سنگ یا فلز قرار دارد. این ابزار در جنگ‌ها و نبردهای قدیمی به‌عنوان سلاحی موثر مورد استفاده قرار می‌گرفت و توانایی شکستن سپرها و آسیب رساندن به دشمنان را داشت. با گذشت زمان، کاربرد این ابزار تنها به میدان‌های جنگ محدود نشد و در برخی فرهنگ‌ها، گرز به عنوان نماد قدرت و رهبری نیز شناخته شد. در ادبیات و هنر، گرز به عنوان نمادی از شجاعت و استقامت به تصویر کشیده می‌شود و در داستان‌های حماسی و افسانه‌ای به کار می‌رود. امروزه، گرز به عنوان یک ابزار ورزشی و تفریحی نیز در برخی فعالیت‌ها و ورزش‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد و نشان‌دهنده‌ی استمرار اهمیت آن در زندگی بشری است.

لغت نامه دهخدا

گرز. [ گ ُ ] ( اِ ) پهلوی وزر، اوستا وزرا، معرب آن جُرز، ارمنی ورز، هندی باستان وجره ( گرز رعد [ ایندرا ]، کردی گورز. و رجوع به گرزه شود. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). عمود آهنین. ( برهان ). کوپال و لخت. ( از فرهنگ اسدی ). عمود باشد و گرز گاوسار گویند آن را که فریدون داشت. ( اوبهی )

فرهنگ معین

(گُ ) [ په. ] (اِ. ) عمود آهنین، کوپال.

فرهنگ عمید

از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، دبوس، کوپال.

فرهنگ فارسی

ژان باتیست نقاش فرانسوی ( و. ۱۷۲۵ ف. ۱۸٠۵ م. ). وی در ساختن صحنه های خانوادگی و تصاویر اشخاص مهارت داشت. آثار مهم وی عبارتند از: [ نامزد دهکده ] [ لعنت پدری ] [ پسر تنبیه شده ] [ پرنده مرده ] [ سبوی شکسته ] و [ مهر فرزندی ].
نوعی آلت جنگی قدیمی که ازچوب و آهن ساخته میشده باسربیضی شکل یاگلوله مانندکه برسردشمن میزدند
( اسم ) ۱ - عمود آهنین یا چوبین دبوس: مسعود... بر اسب سوار شد و حمله برد و گرزی برسر سوار زد. گرزی که بیک ضرب کار حریف را تمام کند. ۲ - دست. هاون. یا گرز خشخاش. سرغوز. خشخاش که از آن تریاک استخراج کنند. ۳ - شرم مرد آلت تناسل مرد قضیب. یا گرز عصبی. آلت نرین. جانوران.
گرز

جملاتی از کلمه گرز

آفرین باد بر آن گرز که هر زخمی از آن سر سالاری چون سرمه کندبا مغفر
بگفتند گرزوس پس برنشست سپاهش فراری شد از کوه و دشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم