کومه

کومه

کومه یا کوخ به نوعی مسکن سنتی و ساده اطلاق می‌شود که عموماً از مصالح طبیعی مانند چوب، سنگ و کاه گل ساخته می‌شود. این نوع ساخت‌وساز نشان‌دهنده زندگی ساده و نزدیک به طبیعت است. کومه‌ها معمولاً در مناطق روستایی و کوهستانی یافت می‌شوند و به دلیل طراحی خاص خود، قادر به تحمل شرایط جوی مختلف هستند. ویژگی‌های اصلی این بناها شامل سقف شیروانی، دیواره‌های ضخیم و فضایی محدود برای زندگی است.

لغت نامه دهخدا

( کومة ) کومة. [ م َ ] ( ع اِ )کومه. توده خاک بلند برداشته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). توده ای از خاک و جز آن و آن را صبره گویند. ج، کُوُم، اکوام. ( از اقرب الموارد ). توده. کپه: یک کپه خاک؛ یک کومه خاک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
کومه. [ م َ / م ِ ] ( اِ ) با ثانی مجهول، خانه ای را گویند که از نی و علف سازند و گاهی پالیزبانان در آن نشسته و محافظت فالیز و زراعت کنند و گاهی صیادان در کمین صید نشینند. ( برهان ). خرگاهی که از چوب و علف در صحرا سازند و پالیزبانان و مزارعان در آن نشینند و پالیز و زراعت خود را حفظ نمایند و صیادان نیز سازند و در آن نشسته بر صید کمین کنند و آن را کازه نیز گویند. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). کازه یعنی نشستنگاه پالیزبانان. ( صحاح الفرس ). در دیه های فارس کومِه و در گیلکی کوم̍ه. ( حاشیه برهان چ معین ): کازه؛ کومه باشد از بهر باران و سایه. ( فرهنگ اسدی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). کازه؛ کومه که بر کنار بستانها بزنند از بهر سایه و از چوب و از نی کنند. ( فرهنگ اسدی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). از جوانب و اطراف رعات و شبانان بواسطه علف گرد بر گرد آن خیمه زدند و خانه ها بنا نهادند و مأوی ساختند و آن خانه های ایشان را به فارسی کومه نام نهادند، پس به سبب مرور ایام و زمان در این اسم تخفیفی واقع شد و گفتند کُم، پس آن را معرب گردانیدند و گفتند قم. ( تاریخ قم ص 22 ). «برقی » گوید که قم مجمع آبهای تیمره و انار بود بواسطه گیاه و علف رعات احشام و صحرانشینان آنجا نزول کردند و خیمه زدند و خانه ها بنا کردند و آن خانه را کومه نام کردند، بعد از آن تخفیف کردند وگفتند «کم » بعد از آن معرب گردانیدند و گفتند قم. ( تاریخ قم ص 25 ). || جمه ای که در جنگ پوشند. ( ناظم الاطباء ). نیم تنه ای از زره. ( از اشتینگاس ).

فرهنگ معین

(مِ ) (اِ. ) آلونک، کلبه.

فرهنگ عمید

تودۀ خاک.
= آبکامه
پناهگاه کوچکی که فالیزبانان و شکارچیان با شاخ وبرگ درختان در بیابان برای خود درست می کنند.

فرهنگ فارسی

خانه کوچک که فالیزبانان یاشکارچیان باشاخ وبال درخت دربیابان برای خوددرست کنند
( اسم ) ۱ - جامه ای که از نی و علف سازند و پالیزبانان در آن نشینند و محافظت پالیزو زراعت کنند و گاهی نیز صیادان در آن کمین نمایند. ۲ - آلونک کپر کلبه
توده خاک بلند برداشته. کپه. یک کپه خاک

فرهنگستان زبان و ادب

{cabanna , plage (fr. )} [گردشگری و جهانگردی] اتاقکی چوبی یا حصیری در ساحل شنی دریا
{coacervate} [شیمی] انبوهه ای از قطرات کلوئیدی که با بارهای ایستابرقی/ الکترواستاتیکی جذب یکدیگر می شوند

جملاتی از کلمه کومه

تموز خواند چه فرمان پادشاه خریف ز جای جست و بر آمد بکومه شهلان
پشمالی وشکومه ته شروبره مایی عزیز مهمونم ته، اَمروزْ و فردایی
بر تیغش گرفتند بر کوه خارا کوه را باز نشناسد کسی از کومه خاکستری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم