کوروش

کوروش

معنی و مفهوم

کوروش یک نام پسرانه تاریخی و کهن فارسی است که به معنای خورشید می‌باشد. این نام از کلمه کورو به معنای خور یا خورشید گرفته شده است.

برخی منابع به ریشه بابلی این نام اشاره کرده و آن را به معنای چوپان نیز تفسیر کرده‌اند.

همچنین، کوروش در لغت به معنای کوروار یا کور نیز آمده است.

شخصیت تاریخی

کوروش بزرگ بنیان‌گذار سلسله هخامنشی و نخستین شاهنشاه این سلسله است. او در سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد بر نواحی وسیعی از آسیا حکومت کرد.

وی نخستین بار به جنگ با ایشتوویگو، شاه ماد، پرداخت و هگمتانه (پایتخت ماد) را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و به سارد لشکرکشی کرد. در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، او به تسخیر بابل پرداخت. پس از تصرف بابل، او وارد پایتخت شد و این فتح نقطه عطفی در تاریخ بود که به ایجاد امپراتوری بزرگی در آسیای مرکزی و غربی منجر شد. او همچنین به یهودیان تبعیدی اجازه داد تا به میهن خود بازگردند و دستور بازسازی پرستشگاه اورشلیم را صادر کرد.

وی به عنوان یک فرمانده نظامی نابغه شناخته می‌شود که در مدت کوتاهی توانست قلمرو وسیعی را تحت کنترل خود درآورد. او بین سال‌های ۵۵۰ تا ۵۳۹ پیش از میلاد، با فرماندهی موفق لشکریانش، پیروزی‌های متعددی کسب کرد. قلمرو حکومتی او تا سال ۵۳۹ پیش از میلاد از شرق، رود سند در هندوستان تا غرب، آسیای کوچک گسترش یافته بود و این قلمرو ۳۲۰۰ کیلومتر طول داشت.

اطلاعات دقیقی درباره مرگ او وجود ندارد، اما دو لوح گلی یافت‌شده در بابل نشان می‌دهند که او در فاصله بین ۱۲ تا ۳۱ اوت ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته است.

این پادشاه به عنوان یکی از بزرگ‌ترین پادشاهان تاریخ شناخته می‌شود و تأثیرات او بر تاریخ و فرهنگ ایران و جهان همچنان احساس می‌شود. او نماد آزادی و حقوق بشر در تاریخ است و استوانه کوروش به عنوان سند تاریخی مهمی شناخته می‌شود که نشان‌دهنده اصول حقوق بشر و آزادی‌های مذهبی در زمان پادشاهی او است.

لغت نامه دهخدا

کوروش. [ کورْ وَ ] ( ق مرکب ) کوروار. مانند کور. چون کوران. همچون نابینایان:
کوروش قائد و عصاطلبی
بهر این راه روشن و هموار.هاتف.و رجوع به کوروار شود.
کوروش. ( اِخ ) رجوع به کورش کبیر، کورش کوچک و کورش اول شود.

فرهنگ فارسی

نام دو تن از سلسله هخامنشی: کوروش اول ( بزرگ ). موسس سلسله هخامنشی ( جل. ۵۵۹ مقت. ۵۲۹ ق م ). وی پسر کبوجیه از خاندان هخامنشی بود و بر آخرین پادشاه ماد: [ ایش تویگو ] خروج کرد و پادشاهی را از قوم ماد بقوم پارس انتقال داد. وی ارمنستان بابل سوریه لیدی ( لودیا ) فریگیا ( فریجیه ) را ضمیمه ایران کرد و از شمال خاور تا سیحون و از خاور و جنوب تا سند تاخت. کوروش در بهار سال ۵۳۹ ق م. قصد تسخیر بابل کرد و از رود دجله گذشته وارد بین النهرین گردید. وی برای این که از سد بخت نصر بگذرد فرمان داد تا مسیر رودهای دجله و دیاله را تغییر دادند و آنگاه از مجرای دجله از سد گذشت و نبونید پادشاه بابل و سپاه او را در هم شکست. نبونید ناچار در سال ۵۳۹ ق م. مجبور بتسلیم شد و شهر بابل بزرگترین مرکز قدرت آن زمان به دست ایرانیان افتاد. کوروش پس از تسخیر بابل با مردم به مهربانی رفتار کرد و اسرای یهود را که بخت نصر از فلسطین به آن شهر آورده بود آزاد کرد و اجازه داد به فلسطین بازگردند و فرمانی صادر کرد تا معبد اورشلیم را که بخت نصر ویران کرده بود از خزانه پارس بسازند. کوروش چند ماه پس از تسخیر بابل پسر خود کبوجیه را به پادشاهی آنجا برگماشت و خود متوجه سرکوبی قبایل ماساژت ها که میان دریاچه اورال و خزر میزیستند گردید و در سال ۵۲۹ ق م. بدست آن قوم کشته شد. جسد او را به پازارگاد ( پارسه گرد ) بردند و در آرامگاهی که امروزه به [ مقبره مادر سلیمان ] معروف است بخاک سپردند. کوروش یکی از مردان بزرگ تاریخ است که همه تاریخ نویسان از او باحترام و ستایش یاد کرده اند. وی پادشاهی سیاستمدار شجاع بافتوت و عزم و اراده کشوردار و با گذشت بود. نسبت بعقاید دینی ملل مغلوب احترام میگذاشت. وی شهرهای ویران را دوباره آباد می کرد و بمردم بخشش بسیار مینمود و بعقل و تدبیر بیشتر از شمشیر متوسل میشد. اخیلوس ( اشیل ) ادیب و شاعر معروف یونانی در تراژدی خود بنام [ پارسیها ] میگوید: [ کوروش یک تن فانی سعادتمند بود به تبعه خود آرامش بخشید... خدایان او را دوست میداشتند زیرا دارای عقلی بود سرشار... ]. یا کوروش دوم. پسر داریوش دوم ( مقت. ۴٠۱ ق. ). وی بر برادر خود اردشیر دوم خروج کرد و با همراهی ۱٠٠٠٠ تن از سپاهیان یونانی در کوناکسار با وی جنگید ولی کشته شد.
کوروار. مانند کور. چون کوران

فرهنگ اسم ها

اسم: کوروش (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kuroš) (فارسی: کوروش(کورش)) (انگلیسی: kurosh)
معنی: نام بنیان گذار سلسلۀ هخامنشی، خورشید، به نقل از« یوستی» [از مستشرقین] کوروش از کلمه ی «کورو» به معنی خور یا خورشید، به نقل از بعضی منابع از ریشه ی بابلی به معنی چوپان، ( اَعلام ) نام سه تن از شاهان ایران از سلسله ی هخامنشی ) کوروش اول: شاه انشان ( ایلام ) [قرن پیش از میلاد]، نیای کوروش بزرگ، که پس از تسخیر سرزمینش به وسیله ی آشور بانیپال، خراجگزار وی شد [ پیش از میلاد]، ) کوروش بزرگ: شاه [، پیش از میلاد] و بنیانگذار شاهنشاهی ایران، او آخرین شاه ماد را برانداخت [ پیش از میلاد] ولیدی [ پیش از میلاد] و بابل [ پیش از میلاد] را تسخیر کرد، ) کوروش کوچک: پسر داریوش دوم، مدعی برادر خود اردشیر دوم در جانشینی پدر، در سال پیش از میلاد به یاری مزدوران یونانی روانه ی جنگ با اردشیر شد، ولی از او شکست خورد و کشته شد، ( در اعلام ) نام سر دودمان سلسله ی هخامنشیان ( کوروش کبیر )، ( در اعلام ) نام کوروش دوم ( کوچک ) پسر داریوش دوم، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد

جملاتی از کلمه کوروش

قوم ماد به روزگار کوروش بزرگ تا حوالی ماد پراکنده گردیده بودند.
جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در شهر شیراز و در کنار تخت جمشید با حضور سران کشورهای گوناگون جهان برگزار می‌شد. از میهمانان در ۵۰ چادر وافر و اشرافی پذیرایی می‌شد. آغاز مراسم در پاسارگاد و در جوار آرامگاه کوروش بزرگ بود که طی آن محمدرضاشاه پهلوی نطق معروف خود را بیان داشت و سپس سران و پادشاهان ۶۹ کشور جهان، به کوروش بزرگ ادای احترام کردند.
بروجردی از روحانیون سنتی شیعه به حساب می‌آید، او همچنین به اظهارات انتقادی در موضوعاتی چون: افتخار به کوروش و نقد به تصمیم‌گیری‌های فرهنگی در حاکمیت و حوزه‌های علمیه، شهرت دارد، همچنین وی طرفدار استقلال حوزه علمیه و مخالف هزینه بودجه‌های دولتی در آن است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم