کاوش

کاوش

کاوش به معنای جستجو و بررسی عمیق در موضوعات مختلف است. این فرآیند می‌تواند شامل مطالعه، تحقیق و تحلیل باشد که هدف آن به دست آوردن دانش و آگاهی بیشتر در زمینه‌های گوناگون است. نه تنها در عرصه‌های علمی و تحقیقاتی بلکه در زندگی روزمره نیز نقش مهمی ایفا می‌کند. با کاوش در دنیای اطراف خود، می‌توانیم روابط پیچیده‌تری را درک کنیم و به یافته‌های جدیدی دست یابیم. این عمل به ما کمک می‌کند تا با چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی روبرو شویم و توانایی‌های خود را بهبود بخشیم. به علاوه، کاوش می‌تواند به افزایش خلاقیت و نوآوری در فرد کمک کند و به او این امکان را بدهد که راه‌حل‌های جدیدی برای مسائل روزمره پیدا کند. در نتیجه، این فعالیت نه تنها به رشد فردی بلکه به پیشرفت اجتماعی و علمی نیز منجر می‌شود. در دنیای امروز که تغییرات سریع و گسترده‌ای در حال وقوع است، کاوش به یک نیاز اساسی تبدیل شده است.

لغت نامه دهخدا

کاوش. [ وِ ] ( اِمص ) کاویدن. حفر. کندگی. نقب. || تفتیش وتجسس و تفحص. || غور و تفکر و تأمل. ( ناظم الاطباء ). || نفوذ. تأثیر:
پرستیدن داور افزون کنید
ز دل کاوش دیو بیرون کنید.فردوسی.|| ( اصطلاح باستانشناسی ) حفاری در خرابه های بناهای تاریخی و مطالعه در آثاری که از صنایع و فرهنگ مردمان روزگاران پیش بدست می آید.

فرهنگ معین

(وُ ) (اِمص. ) جستجو، تفحص.

فرهنگ عمید

۱. جستجو، تفحص.
۲. کندن زمین.
۳. [قدیمی، مجاز] رخنه، نفوذ: پرستیدن داور افزون کند / ز دل کاوش دیو بیرون کند (فردوسی: ۷/۱۸۱ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) عمل کاویدن ۱ - جستجوی دقیق کردن تفحص کردن. ۲ - کندن زمین حفاری.

فرهنگ اسم ها

اسم: کاوش (پسر) (فارسی) (تلفظ: kāvo(e)š) (فارسی: کاوش) (انگلیسی: kavosh)
معنی: جستجو، بررسی و تحقیق، ( اسم مصدر از کاویدن )، ( در قدیم ) ( به مجاز ) ستیزه، رخنه و نفوذ

فرهنگستان زبان و ادب

{excavation} [باستان شناسی] کشف و بازیابی روشمند و علمی بقایای فرهنگی و مادی ازطریق داده های حاصل از فعالیت های گذشتۀ انسان

جملاتی از کلمه کاوش

حقیقت را چو هست این جنس در کار به کاوش خود چرا نبود خریدار
به کاوش خاک را دلریش کردند تو گویی حفر گور خویش کردند
از کاوش غمزه، شکوه ای نیست داد از دل بی وفاست ما را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم