چامه سرا. [ م َ / م ِ س َ ] ( نف مرکب )شاعر. منظومه ساز. چامه گوی. چکامه سرا. سراینده سخن منظوم. آنکه شعر سراید و سخن موزون و مقفی گوید. سخن سرا. قافیه سنج. تصنیف ساز. || آوازخوان. کسی که شعری را با آواز بخواند. آنکه غزل یا تصنیف را در دستگاه موسیقی بخواند. و رجوع به چامه سرای شود.
( ~. سَ ) (ص فا. ) ۱ - آوازخوان. ۲ - شاعر، تصنیف ساز.
۱. شاعر.
۲. آوازخوان که شعری را با آواز بخواند.
شاعر. منظومه ساز. چامه گوی. چکامه سرایند. سخن منظوم. آنکه شعر سراید و سخن موزون و مقفی گوید.
آوازخوان.
شاعر، تصنیف ساز.
💡 من برای توکنم چامه سرائی نه صله گر همه قافیه شعرصلاتست و برات
💡 او نعره برآرد ز پی فتح پیاپی من چامه سرایم ز پی نصر دمادم
💡 هرکجا چامه سرائی شود از در دریا هرکجا بدره فشانی شود از زر معدن
💡 مرا چو قافیه ام شایگان نعیمی بخش که جز برای تو نایم بغیر چامه سرا