چاروق نوعی پاپوش و پایافزار است که از زمانهای قدیم مورد استفاده قرار میگرفته و به اشکال گوناگونی ساخته میشده است. بخش عمدهای از ساختار آن در گذشته از چرم تهیه میشد. در فرهنگ معین، چاروق به این صورت تعریف شده است: چاروق یا به ترکی: چارغ یا پالیک، کفش چرمی که با بندهایی پیچیده میشود و تا ساق پا را میپوشاند. چاروق یکی از صنایع دستی منطقه شمال خراسان است و بهویژه در شهرهای بجنورد، قوچان و همچنین زنجان تولید میشود. در زبان محلی ترکی زنجان، چاروق به عنوان چارخ شناخته میشود. امروزه، چاروق در زنجان به عنوان یک صنعت دستی ظریف تولید و عرضه میگردد. چاروقی که در ادبیات ما به آن اشاره شده، مانند شعر چارقت دوزم کنم شانه سرت از مولوی یا در گذشته مورد استفاده قرار میگرفت، بیشتر به چاروقهای شمال خراسان شباهت دارد که هنوز هم اصالت خود را حفظ کردهاند. چارق از صنایع هنری، دستی و تزئینی بهشمار میرود. چاروق ظریف فرم وشکل خاصی دارد و با مواد اولیه ویژهای که صرفاً برای راه رفتن روی قالی و اطاقهای مفروش ساخته میشود که سابقاً پشت بسته و بدون پاشنه بود؛ ولی چند سالی است که به صورت نعلین و پانه دار ساخته میشود و فقط کف آن از چرم و رویه آن به رنگهای مختلف از نخهای ابریشمی و سیم گلابتون بافته و تزئین میشود.
چارق
لغت نامه دهخدا
چارق. [ رُ ] ( ترکی، اِ ) چارغ.نوعی از پاافزار. ( آنندراج ). نوعی از کفش صحرائیان.( غیاث ). چاروق. پوزار. پای افزار. پاپوش. چاموش. شم.پالیک. قسمی کفش. نوعی پاپوش. کفش درشت روستائیان. کفش های روستائیان از انبان کرده. نوعی کفش که از انبان کنند. پای افزار از پوست انبان که آن را با ریسمانهای کلفت به پای بندند و فقرای روستا و ساربانان پوشند. کفش ترکان و آن پوست ناپیراسته باشد که با قاتمه ( طناب باریک پشمین ) به پای بندند. پاپوش که زیر آن پوست و روی آن ریسمان است. پاپوش دهاتی
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
از قرای خدابنده لوی خمسه و جدید النسق. ملکی نواب والا رکن الدوله محمد تقی میرزاست.
دانشنامه آزاد فارسی
چارُق
(یا: چارُغ؛ چاروق) واژه ای ترکی، و به معنی نوعی پاافزار و زیرۀ چرمی که با نوارهای چرمی یا بند به دور ساق های پا بسته می شده و روستاییان و کشاورزان می پوشیده اند. امروزه در کردستان و گیلان نیز این پاافزار تولید می شود. چارق ظاهراً از اوایل قرن هفتم هجری جای پالیک و پاتاوه را گرفت.