پیشروی

کلمه پیشروی در زبان فارسی به معنای حرکت به جلو یا پیشرفت است. برای استفاده صحیح از این واژه، می‌توان آن را به عنوان اسم یا فعل به کار برد. در جملات باید به همخوانی این کلمه با سایر اجزای جمله توجه کرد. همچنین، رعایت علامت‌گذاری صحیح در جملاتی که این کلمه را شامل می‌شوند، اهمیت دارد. هنگام به کارگیری این واژه، باید دقت کنید که در چه زمینه‌ای علمی، اقتصادی، اجتماعی و غیره استفاده می‌شود تا معنای دقیق‌تری منتقل گردد.

لغت نامه دهخدا

پیشروی. [ رَ ] ( حامص مرکب ) عمل پیشرو. بجلو رفتن و پیشرفت کردن. || امامت. دلهثة. ( منتهی الارب ). قیادت:
آلت خسروی و پیشروی
همه داده ست مر ترا یزدان.فرخی.|| تجاوز از حد طبیعی. رجوع به پیشروی کردن شود. || ترقی.، پیش روی. [ ش ِ ] ( ق مرکب ) مقابل پشت سر. در حضور. پیش رو. جلو:
گردان در پیش روی بابزن و گردنا
ساغرت اندر یسار باده ات اندر یمین.منوچهری.و ارتفاع این دکه مقدار سی گز همانا باشد و از پیش روی دو نردبان بر آن ساخته ست که سواران بر آن روند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 126 ).

فرهنگ معین

(رَ ) (حامص. ) ۱ - پیشرفت. ۲ - رشد. ۳ - پیشوایی.

فرهنگ عمید

۱. پیشرفت.
۲. پیش رفتن.
۳. پیشوایی.
۴. راهنمایی.

فرهنگ فارسی

عمل پیشرو ۱- بجلو رفتن پیشرفت. ۲- ترقی ارتقائ. ۳- پیشوایی قیادت: آلت خسروی و پیشروی همه داده است مر ترا یزدان. ( فرخی ) ۴- تجاوز کردن از حد طبیعی.
برابر مقابل جلو روبرو در حضور بنزد قدام امام مقابل پشت سر عقب: و ارتفاع این دکه مقدار سی گز همانا باشد و از پیش روی دو نردبان بر آن ساختست که سواران بر آن روند.

فرهنگستان زبان و ادب

{progression} [موسیقی] حرکت از یک نت یا آکورد به یک نت یا آکورد دیگر در مبانی هارمونی

ویکی واژه

پیشرفت.
رشد.
پیشوایی.

جملاتی از کلمه پیشروی

آلت خسروی و پیشروی همه داده ست مر ترا یزدان
در عشق اگرچه خرده بینم کردند در پیشروی اگر گزینم کردند
آن پیشروی، که شرع از او نام گرفت دیو از بیمش جهان به یک گام گرفت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم