پولاد

فولاد، که به انگلیسی Steel نامیده می‌شود، یک آلیاژ آهنی است که حاوی ۰٫۰۰۲ تا ۲٫۱ درصد کربن می‌باشد. خواص این آلیاژ با تغییر درصد کربن، افزودن عناصر آلیاژی و انجام عملیات حرارتی قابل تنظیم است. به دلیل استحکام کششی بالا و هزینه نسبتاً پایین، فولاد در صنایع مختلفی از جمله ساختمان‌سازی، زیرساخت‌ها، ابزارآلات، کشتی‌سازی، پل‌سازی، صنعت حمل و نقل، خودرو، ماشین‌آلات، تجهیزات و سلاح‌های نظامی به طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. امروزه برای تولید فولاد (Fe3C) از روش‌های نوین مانند فولادسازی به روش اکسیژن قلیایی (BOf) بهره‌برداری می‌شود که این روش نه تنها هزینه‌ها را کاهش می‌دهد، بلکه به افزایش خلوص فولاد تولیدی نیز کمک می‌کند. فولاد یکی از پرمصرف‌ترین مواد تولید شده توسط بشر است و سالانه بیش از ۱٫۶ میلیارد تن فولاد در سطح جهانی تولید می‌شود. استحکام فولاد به طور قابل توجهی با افزایش «میزان کربن محلول» افزایش می‌یابد، اما این افزایش استحکام می‌تواند منجر به کاهش قابلیت جوشکاری و افزایش خطر شکست ترد شود. همچنین، استحکام فولادهای فریتی (فِرومغناطیس) رابطه معکوسی با شکل‌پذیری دارد. در فولادهای مدرن چند فازی، می‌توان با پایدارسازی فاز آستنیت به بهبود همزمان استحکام و شکل‌پذیری دست یافت.

لغت نامه دهخدا

پولاد. ( اِ ) آهن خشکه و آبدار که شمشیر و جز آن کنند و معرب آن فولاد است. مصاص الحدید المنقی من خبثه. ( المعرب جوالیقی ص 247 ). آهن ناب پاک. یلب. ( منتهی الارب ). ابن البیطار از قول غافقی نقل کند: «فولاد، هو المتخلص من نرم آهن.» و در بعض لغتنامه ها آمده است که پولاد قسمی از حدید جوهردار است. و صاحب غیاث بنقل از مؤید و کشف و رشیدی گوید: نوعی از آهن که بغایت سخت باشد. آهن پاک و ناب ( آنندراج ). فولاد. فولاذ. ذکر. ( زمخشری ). ذکور. ( منتهی الارب ). روهینا. بلارک. ( منتهی الارب ). روهینی؛ پولاد طبیعی.شاپورکان. شابورقان. ( از مفردات کتاب قانون ابن سینا ). شابُرَن. روهنی. شاپورَن. شابرقان. آهن خشک. مقابل نرم آهن. انیث

فرهنگ معین

(اِ. ) = فولاد:۱ - آلیاژ سخت چکش خوارِ آهن با مقدار کم کربن. ۲ - گرز.

فرهنگ عمید

۱. فلزی بسیارسخت و شکننده مرکب از آهن و قریب ۲% کربن. در ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ درجه حرارت ذوب می شود. برای ساختن فنر، کارد، شمشیر، و چیزهای دیگر به کار می رود، فولاد.
۲. [قدیمی] گرز.
۳. [قدیمی] شمشیر.
* پولاد هندی: [قدیمی، مجاز] شمشیر، شمشیر هندی: زده برمیان گوهرآگین کمر / درآورده پولاد هندی به سر (نظامی۵: ۷۵۹ ).

فرهنگ فارسی

فولاد، آهن که بامقدارکمی کربن ترکیب شده باشد
۱-( اسم ) آهن خشکه و آبدارکه از آن شمشیر خنجر کارد فنر و جز آن سازند روهنی شابرقان آهن خشک مقابل نرم آهن: [ که یابد بگیتی رهایی ز مرگ اگر جان بپوشد بپولاد ترگ ? ] ( شاهنامه ) ۲ - گرز: نمایم بگیتی یکی دستبرد که گردد ز پولاد من کوه خرد. ( نظامی ) ۳- شمشیر: [ مخور غیرت هند بی یاد من که هندی ترست از تو پولاد من. ] ( نظامی ) ۴- کارد گاو آهن.یا پولاد هندی. شمشیر هندی: زده بر میان گوهر آگین کمر در آورده پولاد هندی بسر. ( نظامی )
نام قلعتی به مازندران

فرهنگ اسم ها

اسم: پولاد (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: pulād) (فارسی: پولاد) (انگلیسی: pulad)
معنی: فولاد، نام پهلوانی در زمان کیقباد، ( = فولاد )، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد

دانشنامه آزاد فارسی

در شاهنامه، سرداری تورانی. در چوگان بازی افراسیاب و سیاوش در گروه افراسیاب بود. با گریختن کیخسرو و گیو و فرنگیس از توران، پیران پولاد را به تعقیب آنان فرستاد. پولاد، پس از کشته شدن خاقان چین، به توران گریخت.

ویکی واژه

آلیاژ سخت چکش‌خوارِ آهن با مقدار کم کربن. فولاد. نبینید رویش مگر با سپاه/ ز پولاد بر سر نهاده کلاه «فردوسی»

جملاتی از کلمه پولاد

گزین گوان شهره فرهاد بود گه رزم سندان پولاد بود
نکته‌ها چون تیغ پولادست تیز گر نداری تو سپر وا پس گریز
رنج و غم را ز بهر جان و دلم تیغ پولاد کرد و تیر خدنگ