پرویز

پرویز، لقب خسرو دوم، بیست و سومین پادشاه ساسانی است. نام پرویز در واقع به معنای پیروز و موفق است. در ترجمه طبری بلعمی آمده است: هرمز پسری به نام پرویز داشت که او را ولیعهد کرده بود و ملک را به او واگذار کرده بود. اما سپاهیان با او از هرمز ناراضی شدند و او را در بلخ خلع کردند. بهرام سپاه را از بلخ برداشت و به ری آمد. هرمز تدبیر کرد که وی را با سپاه زیادی به جنگ بهرام بفرستد. بهرام خواست که بین او و هرمز بدگویی کند و به سپاه دستور داد تا دعوی کنند و خبر دهند که ما ملک پرویز هستیم و از هرمز بیزاریم. او به یکی از سرهنگان بزرگ که سپاه او را نمی‌شناخت، دستور داد تا به سوی بهرام برود و بگوید که من پیام‌آور او هستم و از تو می‌خواهم که با تمام سپاه بیعت کنی و هرمز، پدرم را خلع کنی. وی از این موضوع بی‌خبر بود و هر روز در زمان بار دادن خاص و عام، اعلام می‌کردند که کجاست آنکه پیام‌آور کسری است، او را بیاورید. به دستور او در ری صد هزار درم به او دادند و تصویر او را بر آن نقش کردند. در زمان ملوک عجم، رسم بر این بود که بر یک روی درم، تصویر ملک را نقش می‌کردند، همان‌طور که اکنون نام ملک را بر آن می‌نویسند.

فرهنگ معین

(پَ ) (اِ. ص. ) پیروز، فاتح.

فرهنگ فارسی

خسرو دوم شاهنشاه ساسانی ( ۵۹۱ - ۳۶۶ م. ) پسر هرمز چهارم. وی پس از پدر بر تخت سلطنت نشست و در جنگی که با بهرام چوبینه کرد شکست یافت ولی به یاری موریس امپراتور روم به ایران باز گشت و در ۵۹۱ م. از دجله گذشت و در جنگی که بین سپاهیان رومی و سپاهیان بهرام روی داد بهرام شکست خورد و خسرو وارد تیسفون شد و بر تخت نشست و قشون رومی را با هدایای بسیار مرخص کرد و تا موریس زنده بود روابط بین دو کشور کاملا صمیمانه بود ولی در ۶٠۳ م. موریس را کشتند و فوکاس جانشین او شد. پسر موریس به ایران آمد و از خسرو پرویز کمک خواست. خسرو با سرعت تمام شهرهای بین النهرین و نصیبین و دیار بکر و دارا را متصرف شد و در آسیای صغیر به قدری پیش رفت که اهالی قسطنطنیه مضطرب شدند. اوضاع روم در این زمان به طرف هرج و مرج میرفت که هرقل ( هراکلیوس ) از افریقا با کشتی هایی به قسطنطنیه آمد و با کمک مردم زمام اداره کشور را به دست گرفت. در جنگهای نخستین هرقل شکست خورد و حتی سفیری برای مذاکرات صلح نزد خسرو پرویز فرستاد ولی خسرو که با فتوحات بیشمار خود به کلی مغرور شده بود علاوه بر اینکه برای صلح حاضر نشد سفیر مزبور را نیز زندانی کرد که چرا هرقل را مقید به زنجیر جلو تخت او حاضر نکرده است. اوضاع روم در این هنگام بسیار بد بود و هرقل قصد فرار داشت ولی روحانیون مسیحی و مردم به جنبش در آمدند و راضی شدند که خز این و نفایس کلیسابه مصرف تهیه اردوهای نظامی و جنگ برسد. هرقل در ۶۲۲ م. از بوغاز داردانل ( هلس پونت ) گذشت و همه جا جنگ به نفع او تمام شد و در سال ۶۲۸ م. با شکست خسرو پرویز در دستگرد در ۲٠ فرسنگی تیسفون و مخصوصا فرار او از قشون باعث شورش مردم در تیسفون گردید. رفتار بد خسرو و باشهر براز سردار ایرانی و توهینی که به نعش [ شاهین ] سردار دیگر کرده بود بر تنفر مردم افزود و او را از سلطنت خلع نموده و در محبسی تاریک انداخته و در سال ۶۲۸ م. او را کشتند. مع هذا خسرو پرویز بعداز انوشروان معروفترین پادشاه ساسانی است. از غصور غالی و حرمسرا و تجملات او حکایتها گفته اند. در دوره اول پادشاهی جنگهای بسیار و فتوحات بیشمار کرد که خزاین و ذخایر آن فتوحات را به تیسفون آورد. به طوری که گفته اند موجودی ایران را چهار برابر کرد با تمام این اوصاف خسروپرویز و جنگهای او نه فقط چیزی به ایران نیفزود بلکه آنرا بی اندازه ضعیف کرد و با سرعت بسیار به طرف انحطاط سوق داد.
( اسم ) پرویزن
سلطان

فرهنگ اسم ها

اسم: پرویز (پسر) (پهلوی، اوستایی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: parviz) (فارسی: پرويز) (انگلیسی: parviz)
معنی: فاتح و پیروز، نام خسرو دوم شاهنشاه ساسانی، مشهور به خسرو پرویز، پیروز، پیروزگر، فاتح، مشهور به «خسرو پرویز» پسر هرمزد چهارم و نواده ی انوشیروان [، میلادی]، از شخصیتهای شاهنامه، نام خسرو دوم پادشاه ساسانی

جملاتی از کلمه پرویز

آن گنج باد آور پرویز را که برد زان گنج شایگان به عبث رایگان گذشت
ز تاج نرگس و تخت گلم به یاد آمد زوال افسر پرویز و مسند جمشید
چنان بارید خون از دیده ها تیز کزآن، آب آمد اندر چشم پرویز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم