همیشه عادت او را به نیکوییست ولوع چنانکه همت اورا به برتری آهنگ
ولوع تو به سخا ممکنست و نزدیکست که از عیار زر و سیم بفکند حملان
ولوع او به سخا و نشاط او به سخن بساط او زضیا و غذای او زظلام
ز بهر نصرت عدلش همیشه حرص و ولوع به فصل مالش ظلمش همه قعود و قیام
مرا چو خویش شماری مگر ز غایت لطف که مینخواهیم از بهرکسب مال ولوع
رای تو را به کسب معالی همه ولوع طبع تو را به تربیت دین همه شعف