وفاق

وفاق به معنای توافق، هم‌سویی یا هماهنگی میان افراد، گروه‌ها یا طرف‌ها است و به مفهوم همکاری و هم‌فکری اشاره دارد.

در زمینه‌های سیاسی، وفاق به معنای توافق میان احزاب، گروه‌ها یا کشورها برای همکاری و حل مسائل مشترک است. در زمینه‌های اجتماعی، وفاق می‌تواند به همبستگی و همکاری میان اعضای یک جامعه اشاره کند. در زمینه‌های اقتصادی، وفاق می‌تواند به توافق میان کارفرمایان و کارگران یا میان شرکت‌ها برای همکاری در پروژه‌های مشترک اشاره کند.

لغت نامه دهخدا

وفاق. [ وِ ] ( ع مص ) موافقة. سازگاری کردن. ( غیاث اللغات ). سازواری کردن. ( منتهی الارب ). سازواری کردن و همراهی کردن. || ( اِمص ) سازواری و همراهی و یک دلی. یک دلی ویک جهتی. ضد نفاق. سازش. ( ناظم الاطباء )

فرهنگ معین

(و ) [ ع. ] (مص م. ) سازگاری کردن، همکاری کردن.

فرهنگ عمید

۱. با یکدیگر همکاری کردن، اتحاد.
۲. سازگاری، سازواری.

فرهنگ فارسی

بایکدیگرهمکاری کردن، سازگاری، سازواری
۱- (مصدر ) سازواری کردن همراهی کردن. ۲- (اسم ) سازواری همراهی یکدلی مقابل نفاق:..... تا باشد که ببرکت این وفاق و اتفاق دام از جای بر گرفته شود.

فرهنگ اسم ها

اسم: وفاق (دختر) (عربی) (تلفظ: vefāq) (فارسی: وِفاق) (انگلیسی: vefagh)
معنی: همراهی، همکاری، اتحاد، ( در قدیم ) موافقت، سازگاری

جملاتی از کلمه وفاق

در زبان فارسی، اصطلاح اجتماع از زبان عربی اخذ شده و به معانی جماعت، انبوهی، اشتراک، وفاق عمومی و شباهت زیستی گروهی از جانوران یا گیاهان یک منطقهٔ جغرافیایی با شرایط مساوی به‌کار رفته‌است.
الوفاق روزنامه عربی‌زبان چاپ تهران است که مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران آن را منتشر می‌کند. مخاطب این روزنامه که از ۲ مرداد ۱۳۷۶ منتشر می‌شود، جهان عرب و کشورهای اسلامی هستند و در ایران مورد توجه دیپلمات‌های عرب‌زبان است.
حدود یکصد و هشتاد تن از استادان دانشگاه، متخصصان، هنرمندان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی با ارائه فهرستی از نگرانی‌های نخبگان دربارهٔ وضع ایران، نسبت به از بین رفتن وفاق ملی در این کشور ابراز نگرانی کرده و چند پیشنهاد را برای خروج از وضع کنونی عرضه کرده‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم