هفت کشور یا هفت اقلیم ریشهای کهن در فرهنگها و تمدنهای مختلف، به ویژه در جهان شرق، دارد. این اصطلاح نه تنها به تقسیمبندی جغرافیایی زمین اشاره دارد، بلکه در بسیاری موارد با دیدگاههای کیهانشناختی، اساطیری و حتی عرفانی در هم آمیخته است. در این تقسیمبندی سنتی، کره زمین به هفت منطقه بزرگ تقسیم میشد که هر یک ویژگیهای اقلیمی، فرهنگی و زیستی خاص خود را داشتند. این نگرش جهانی، تلاشی برای سازماندهی و درک گستردگی جهان شناخته شده در دوران باستان بود و به نوعی نقشه ذهنی انسانهای آن دوران از پهناورای گیتی را ترسیم میکرد.
در ادبیات فارسی و منابع تاریخی، اصطلاح هفت اقلیم به وفور یافت میشود و به هفت بخش بزرگی اشاره دارد که جهان قدیم را تشکیل میدادند. این تقسیمبندی لزوماً بر مبنای مرزهای سیاسی امروزی نبود، بلکه بیشتر به حوزههای تمدنی، اقلیمی و فرهنگی مربوط میشد. هر یک از این اقلیمها دارای ویژگیهای منحصر به فردی از نظر آب و هوا، پوشش گیاهی، جانوری و سبک زندگی مردمانش بود. این دیدگاه نه تنها در جغرافیا، بلکه در نجوم، پزشکی و حتی در شعر و ادبیات نیز تاثیرگذار بوده و به نوعی به عنوان یک چارچوب فکری برای توصیف جهان مورد استفاده قرار میگرفته است. دانشمندان و جهانگردان قدیم نیز در آثار خود به این هفت اقلیم اشاره کرده و تفاوتها و شباهتهای آنها را مورد بررسی قرار دادهاند.