در فرهنگهای لغت و متون کلاسیک فارسی، واژهی نقاد بهصورتِ [نَقّاد] بهکار رفته و در معنای اصلی خود به شخصی گفته میشود که سکهها را از نظر اصالت و ارزش میسنجد و سره را از ناسره جدا میکند. این فرد، درمی و دینار را با دقت بررسی میکرد تا سکههای سالم و با عیار صحیح را از سکههای تقلبی یا فرسوده تشخیص دهد. بر پایهٔ منابعی چون منتهیالارب و غیاثاللغات، این واژه همان صراف یا صیرفی است که در بازار به کار تشخیص و مبادلهٔ پول اشتغال داشته است.
در استعاره و گسترشِ معنایی، این واژه به حوزههای دیگر از جمله نقد ادبی و هنری نیز راه یافته است. چنانکه در ابیاتی از خاقانی و مولوی، نقاد نه تنها به معنی سنجندهٔ سکه، که به مفهوم سخنسنج و ناقد بهکار رفته است. در این کاربرد، نقاد کسی است که با معیارهای دقیق و دانش عمیق، آثار ادبی و هنری را میسنجد و رازهای خوب و بد آن را آشکار میسازد. این تشبیه، زیباییشناسانه و حاکی از ظرافت و دقتِ بالای کار نقد است.
همچنین در متون تاریخی و اداری، مانند تاریخ قم، از این مفهوم بهعنوان شغلی رسمی یاد شده که دستمزد و هزینههای خدمات او در محاسبات دیوانی منظور میگردیده است. این امر نشاندهندهٔ اهمیت و رسمیتِ این حرفه در نظام اقتصادی و اداریِ دوران کهن است. بنابراین، واژهٔ نقاد در بستر تاریخی خود همارزش با صراف و در بستر ادبی، هممعنا با ناقد و سخنسنج بهکار میرفته است.