تعریف و معنا:
نطق به معنای صحبت کردن و بیان کلمات است. این واژه به توانایی و مهارت در بیان افکار و احساسات به صورت شفاهی اشاره دارد.
کاربردها:
در زبانشناسی: نطق به عنوان یکی از جنبههای مهم زبانشناسی شناخته میشود و به بررسی نحوه بیان و تولید گفتار میپردازد.
در ادبیات و سخنرانی: در ادبیات، این اصطلاح میتواند به بیان احساسات و افکار شخصیتها اشاره کند. همچنین در سخنرانیها و مباحثات، نطق به معنای ارائه یک موضوع یا نظر به صورت شفاهی است.
تفاوت با واژههای دیگر:
این کلمه با واژههایی مانند گفتار، سخن و بیان مرتبط است، اما ممکن است به معنای خاصتری از توانایی و مهارت در صحبت کردن اشاره داشته باشد.
در اصطلاحات خاص:
در برخی موارد، نطق به سخنرانیهای رسمی و قانونی نیز اشاره دارد، مانند صحبتهایی که در محاکم قضایی یا مجالس عمومی ارائه میشود.
نطق. [ن َ ] ( ع مص ) به آواز کلماتی را تکلم کردن که بر مفهوم دلالت کند. ( از متن اللغة ). نُطق. منطق. نطوق. ( متن اللغة ). رجوع به نُطق شود. || به روشنی بر چیزی دلالت کردن. نُطق. منطق. نطوق. ( متن اللغة ).
نطق. [ ن َ طِ ] ( ع ص ) ناطق. ( المنجد ).
نطق. [ ن ُ ] ( ع مص، اِمص ) سخن گفتن. ( غیاث اللغات ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 100 ) ( آنندراج ). بر زبان راندن حرفی یا سخنی را که از آن معنی مفهوم گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). تکلم کردن به صوت و حروفی که از آنها معانئی شناخته شود. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). به آوازتکلم کردن کلماتی که بر معنائی دلالت کنند. ( از متن اللغة ). مَنطِق. نطوق. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( متن اللغة ). نَطق. ( از متن اللغة ). و هو: ناطق. ( متن اللغة ). مکالمه. تکلم. سخن. گفتار. کلام. ( ناظم الاطباء ). گفت. گفته. ذبر. گویائی.
(نُ ) [ ع. ] (اِ. ) سخن، گفتار، کلام.
۱. سخن گفتن، بر زبان راندن حرف معنی دار.
۲. سخنرانی، گفتار.
سخن گفتن، برزبان راندن حرف یاسخن، سخنرانی
( مصدر اسم ) توضیح نطق در عربی جمع نطاق بمعنی کمر بند است و این تصرفی است در تلفظ کلمه عربی.
در تداول نطق کشیدن: درم زدن. جیک زدن. لب باز کردن. اندک اعتراضی کردن. یا نطق در نیامدن از کسی.
[ویکی الکتاب] معنی مَا یَنطِقُ: سخن نمی گوید (کلمه منطق و نیز کلمه نطق هر دو به معنای صوت یا صوتهای متعارفی است که از حروفی تشکیل یافته و طبق قرارداد واضع لغت، بر معنیهایی که منظور نظر ناطق است دلالت میکند و در اصطلاح، این صوتها را کلام میگویند )
معنی مَا یَنطِقُونَ: سخن نمی گویند (در عبارت "مَا هَـٰؤُلَاءِ یَنطِقُونَ ".کلمه منطق و نیز کلمه نطق هر دو به معنای صوت یا صوتهای متعارفی است که از حروفی تشکیل یافته و طبق قرارداد واضع لغت، بر معنیهایی که منظور نظر ناطق است دلالت میکند و در اصطلاح، این صوتها را کلام می...
معنی مَنطِقَ: سخن گفتن - کلام (کلمه منطق و نیز کلمه نطق هر دو به معنای صوت یا صوتهای متعارفی است که از حروفی تشکیل یافته و طبق قرارداد واضع لغت، بر معنیهایی که منظور نظر ناطق است دلالت میکند و در اصطلاح، این صوتها را کلام میگویند )
معنی لَا یَنطِقُونَ: سخن نمی گویند(کلمه منطق و نیز کلمه نطق هر دو به معنای صوت یا صوتهای متعارفی است که از حروفی تشکیل یافته و طبق قرارداد واضع لغت، بر معنیهایی که منظور نظر ناطق است دلالت میکند و در اصطلاح، این صوتها را کلام میگویند )
تکرار در قرآن: ۱۲(بار)
نطق ومنطق به معنی سخن گفتن است در قاموس گوید:« نَطَقَ یَنْطِقُ نُطْقاً وَ مَنْطِقاً وَ نُطُوقاً» یعنی تکلّم کرد با صوت و حروفیکه معانی با آنها فهمیده میشود. در مجمع ذیل. ازاهل عربیت نقل کرده که نطق در غیربنی آدم بکار نرود و در غیرانسان صوت گویند. راغب نیز آن را مسلم دانسته و گوید: درغیر انسان بالتبع گفته شود. ولی مجمع از مبرد نقل میکند: هرکه از خود چیزی را بیان کند ناطق و متکلم خوانده میشود رؤبه چنین گوید: لَوْأَنَّبی أُعْطیتُ عِلْمَ الْحُکْل عِلْمَ سُلَیْمانَ کَلامَ النَّمْلِ حکل آن است که صدایش شنیده نشود یعنی ایکاش علم حکل به من داده میشد مانند علم سلیمان به کلام نمل. ناگفته نماند قرآن کریم آن را در انسان، پرندگان، کتاب و هر شیء بکار برده است. رفیق شما گمراه و منحرف نشدهو از روی هوای نفس سخن نمیگوید. ابراهیم «علیهالسلام» خطاب به بتها فرمود:. چه شده سخن نمیگویید؟ معلوم نیست آنهمه به صورت انسان بوده باشند. مناسب است ذیلا چند آیه را بررسی کنیم: 1-. سلیمان از داود ارث برد و گفت: ای مردم تکلم پرندگان به ما تعلیم شده و هر آنچه (لازم بود) به ماداده شده است آیه صریح است در اینکه پرندگان سخن میگویند و مافی الضمیر خویش را با صداهاییکه در میآورند بیان میدارند، امروز این مطلب برهمه روشن شده آواز مرغان صدای حیوانات همه سخن گفتن و تکلم آنهاست ولی ما از آنها سر در نمیآوریم. مرغ با جوجهاش و حیوانات با بچه هاشان و غیر بچه هاشان سخن میگویند. قرآن مبین طرح مسئله کرده تا مردم بدان پی ببرند، دانشمندان در این باره کتابها نوشته و زحمتها کشیدهاند حتی در سخن گفتن مورچگان بوسیله شاخکها و زنبور عسل با رقص و غیرآنها. 2-.. آیات راجع به کتاب اعمال است که با انسان سخن خواهند گفت: نطق واستنتاخ میرساند که ضبط اعمال انسان بصورت ضبط صوت و فیلم سینماو بالاتر از آن است. تکامل عجیب 3-. در این دو آیه تصریح شده که گوشها و چشمها و پوستها روز قیامت بر اعمال آدمی گواهی دهند، ممکن است بگوییم مراد از شهادت، شهادت طبعی است مثل ضخیم شدن پوست دست کارگر ولی آیه بعدی میگوید: به پوستهای خود (پرخاش کرده) گویند: چرا بر علیه ما گواهی دادید؟! معلوم میشود که پوست با شعور بوده و سخن انسان را خواهد شنید، آنوقت جواب پوستها عجیب است که خواهند گفت: «أَنْطَقَتنَااللهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ» خداییکه هر چیز را به سخن در آورده ما را به سخن و تکلم درآورد. از این روشن میشود که در قیامت تکامل بحدی خواهد رسید که همه چیز زنده و همه چیز ناطق و همه چیز با شعور خواهدبود و انسان با دست و پای خود سخن گفته و جواب خواهد شنید. در لفظ «جهنم» راجع به این مطلب توضیحی داده شده است نظیر این آیه است آیه. مشروح تکامل عجیب در کلمه «قیامت» دیده شود. به جان خودم قسم: اگر یک متفکر بی غرض در اینگونه آیات فکرکند و بداندکه این کلمات در موقعی طلوع کرده که در محیط تاریک عربستان جهل ونادانی برهمه چیز حکومت میکرد، شک نخواهد داشت در اینکه این سخنان از مبدء لایزال سرچشمه گرفته نه از بشر.