نذر به معنای این است که فرد تصمیم میگیرد برای خداوند کاری را انجام دهد. این عمل که به خودی خود مستحب است، به واسطه نذر واجب میشود. ثواب نذر را میتوان به هر انسان مقدسی هدیه کرد و اصطلاح نذر ابوالفضل العباس به این معناست که فرد عهد میکند که کار نیکویی را انجام دهد یا از کار ناپسندی پرهیز کند. لازم به ذکر است که نذر کردن آدابی دارد که میتوان با مراجعه به کتابهای دینی یا وبسایتهای مراجع از آنها آگاه شد. همچنین، حالت دیگری برای نذر وجود دارد که در آن فرد تصمیم میگیرد برای خداوند کاری را که مکروه و ناپسند است، ترک کند یا از انجام کاری که بهتر است خودداری کند. نذری به مجموعهای از اقداماتی اطلاق میشود که شیعیان و دیگر افراد به خاطر محبت به اهل بیت (ع)، بهدست آوردن ثواب، دوری از مشکلات، شفای بیماران، و دستیابی به خواستهها و نعمتها انجام میدهند. در عرف، اصطلاح نذری معنای گستردهای دارد که ممکن است از نذر فقهی متمایز باشد و گاهی نیز شامل آن شود. بر اساس احادیث مربوط به اطعام، نذر دادن عملی پسندیده و مستحب به شمار میآید، مگر اینکه این عمل بر اساس قواعد فقهی نذر انجام شود که در این صورت، نذر دادن واجب خواهد بود. معمولاً به شکل سفرههای نذری، پخت آش، حلوا، شلهزرد و... انجام میشود و به یکی از ائمه(ع) یا امامزادگان تقدیم میگردد. سپس آن ها بین مستمندان یا عموم مردم توزیع میشود. اشکال دیگری از آن نیز وجود دارد، مانند اهدای خون به بیماران نیازمند، روشن کردن شمع در ایام خاص مانند شام غریبان امام حسین(ع)، توزیع کتابهای دینی و مذهبی، و خدمت به زائران امامان معصوم(ع) از طریق شستن لباسهای آنها و فراهم کردن اسکان. با این حال، بیشتر این آیینها به اطعام محدود میشود و با آن شناخته میشود. معمولاً در روزها و ساعات خاصی مانند ماه رمضان، ولادت یا شهادت ائمه(ع)، مراسم روضهخوانی، و در مساجد، حسینیهها و منازل برگزار میشوند. به گزارش برخی خبرگزاریها، پیادهروی اربعین بزرگترین رویداد آیینی تاریخ است که هر ساله در کشور عراق برگزار میشود و به عنوان بزرگترین سفره نذری جهان شناخته میشود.
نذری
لغت نامه دهخدا
نذری. [ ن ُ را ] ( ع اِ ) ترس. بیم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نُذُر. نذارة. انذار. ( از المنجد ).
نذری. [ ن َ ] ( ص نسبی ) آنچه نذر کنند. آنچه نذر شده باشد. نذرانه. منسوب به نذر. رجوع به نذر شود: آش نذری. گوسفند نذری.
نذری. [ ن َ ] ( اِخ ) نذری کاشی یا نذری شاملو. از طایفه شاملو و از شعرای قرن یازدهم است. به روایت مؤلف مجمعالخواص که با وی معاصر بوده نذری «شخصی کوتاه قد و ضعیف اندام، با این حال فوق العاده جنگجو و بی حیاست. با حسن بیگ عجزی زدوخورد کرد، حسن بیگ سر او را شکست، او گریبان حسن بیگ را چاک زد. از اینجابلندی و کوتاهی قد هر یک معلوم می گردد»! او راست
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
نذری یا کاشی یا نذری شاملو از طایفه شاملو و از شعرای قرن یازهم است بروایت مولف مجمع الخواص که با وی معاصر بوده نذری شخصی کوتاه قد و ضعیف اندام با این حال فوق العاده جنگجو و بی حیاست.
ویکی واژه
فرهنگ لغت معین
جملاتی از کلمه نذری
نذری کردم که: تا توانم توبه کنم از صلاح و پرهیز
بدو گفتا سوی دیر پری سوز ببر نذری و قندیلی برافروز
بر این جماعت است انذار حق فانظر الی عاقبه المنذرین