این دارای معانی مختلفی است که به شرح زیر میباشد:
معنی اصلی (بخشندگی): در این معنا، نحله به عمل بخشش یا عطا اشاره دارد. این مفهوم به نوعی از رفتار انسانی مرتبط است که فردی با نیت خیر و با هدف کمک به دیگران، چیزی را به آنها میدهد. این بخشش میتواند شامل کمکهای مالی، معنوی یا حتی حمایتهای عاطفی باشد. در فرهنگهای مختلف، این عمل به عنوان یک فضیلت شناخته میشود و به تقویت روابط اجتماعی و انسانی کمک میکند.
مذهب یا دیانت: نحله به مجموعهای از باورها و اصول مذهبی اشاره دارد که به شکلگیری یک مذهب یا فرقه خاص منجر میشود. این واژه در متون مذهبی یا فلسفی به کار میرود و به گروههایی اشاره دارد که دارای عقاید و رسوم خاص خود هستند.
زنبور عسل: در این معنا، نحله به زنبور عسل اشاره دارد و به نوعی به زندگی اجتماعی و ساختار جامعه زنبورها پرداخته میشود. زنبور عسل به خاطر تولید عسل و نقش مهم آن در گردهافشانی گیاهان، در اکوسیستم اهمیت زیادی دارد.
کابین زن دادن: نحله به تعیین یا پرداخت کابین (مهریه) برای زن اشاره دارد. این عمل در بسیاری از فرهنگها به عنوان یک رسم اجتماعی و قانونی در فرآیند ازدواج شناخته میشود. تعیین کابین به نوعی نشاندهنده ارزش و احترام به زن و خانواده او است و میتواند نقش مهمی در ایجاد تعهدات و مسئولیتهای زناشویی ایفا کند.
( نحلةً ) نحلةً. [ ن ِ ل َ تَن ْ ] ( ع ق ) هبتی. بخششی. ( ترجمان علامه جرجانی ). قوله تعالی: و آتوا النساء صدقاتهن نحلةً؛ ای فریضة، و قیل دیانة، و قیل اراد هبة. ( ناظم الاطبا ). رجوع به نحلة [ ن ِ ل َ / ن ُ ل َ ] شود.
(نُ یا نِ لِ ) [ ع. نحلة ] (اِ. ) ۱ - عطیه، بخشش. ۲ - مذهب، کیش. ج. نحل.
زنبور عسل.
۱. مذهب، دیانت.
۲. (فقه، حقوق ) بخشش، هبه.
۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] کابین زن دادن.
( اسم ) ۱ - عطیه بخشش.۲ - دعوی. ۳ - مذهب دیانت جمع:نحل.
بخشش. عطا.
اسم: نحله (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: nahle) (فارسی: نَحله) (انگلیسی: nahle)
معنی: بخشش، مذهب، عطیه، دیانت
نحله (ادلب). نحله ( به عربی: نحلة ) یک روستا در سوریه است که در ناحیه مرکزی اریحا واقع شده است. نحله ۱٬۱۸۹ نفر جمعیت دارد.
[ویکی الکتاب] معنی نِحْلَةً: عطیهای هدیه ای مجانی که بدون گرفتن بهایی به کسی دهند
ریشه کلمه:
نحل (۲ بار)
«نِحْلَة» در لغت به معنای بخشش و عطیه آمده است، «راغب» در کتاب «مفردات» می گوید: به عقیده من، این کلمه از ریشه «نَحْل» (به معنای زنبور عسل) آمده است; زیرا بخشش و عطیه، شباهتی به کار زنبوران عسل در دادن عسل دارد.
بنابراین، تفسیر آیه چنین خواهد شد: «مهر را که یک عطیه الهی است و خدا به خاطر این که زن حقوق بیشتری در اجتماع داشته باشد، و ضعف نسبی جسمی او از این راه جبران گردد به او عطا کرده به طور کامل ادا کنید».
زنبور عسل.. پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد که در کوهها و درختان و کندوها که مردم میسازند لانه کن، و ازهمه میوهها بخور و به آسانی به راههای خدایت واردشو، از شکم آن شربتی به رنگهای مختلف خارج میشود که در آن مردمان را شفاست و درعمل زنبور عسل عبرتی است بر اهل تفکر که در اسرار عالم تفکر کنند. تمدن زنبور عسل، نظامات عجیب کندو، فعالیت خستگیناپذیر این حشره، ساختن عسل وموم، سخن گفتن آن بوسیله رقصیدن و صدها نظامات و اسرار آن، از عجائب خلقت است. دانشمندان سالهای متمادی در زندگی این حشره مطالعه کرده وکتابها نوشتهاند در کتاب جهان حشرات نوشته است اگر یک زنبور عسل بخواهد به تنهایی چهارصد گرم عسل تهیه کند باید هشتادهزاربار از کندو به صحرا رفته و برگردد. این است که قرآن مجید از ذکر این حشره مفید فروگذاری نکرده و در واقع طرح مساله کرده که در آن باره تفکر کنند و به اسرار زندگی این موجود عجیب پی ببرند و آفریننده آن را تحسین کنند. اینک نظری به جملات دو آیه فوق. «وَاَوْحی رَبَّکَ اِلَی النَّحْلِ...» این جمله مبین آن است که عسل سازی این حشره طبق نقشه خدایی است و خداوند این فهم و درک را در وجود وی گذاشته است. و مراد از «مِمَّا یَعْرِشُونَ» ظاهرا کندوهایی است که بوسیله انسانها ساخته میشود و کندوهای مصنوعی عرش و تختی است نسبت به زنبور عسل «فَاسْلُکی سُبُلَ رَبِکِ ذُلُلاً» حکایت از آن دارد که به آسانی میتواند راههای را که خدا برای عسلگیری و عسل سازی بوی آموخته بپیماید - کاریکه از بشر عاقل و متفکر ساخته نیست و نیز نظامات عجیبی که در زندگی آن حکمفرماستاداره کند. «یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» عسل آنگاه که از این حشره در حفرههای مسدس ریخته میشود به صورت شربت و مایع شیرین است، آنگاه دسته جمعی بالای حفرهها آنقدر بال میزنند که آب آن تبخیر شده و قوام یافته به صورت عسل درآید. پس آنوقت که از شکم زنبور خارج میشود بصورت شربت است سپس به عسل تبدیل میشود. «فیهِ شِفاءْ لِلنّاسِ» ظاهرا هیچ یک از اغذیه مانند عسل در بدن جذب نمیشود گویا صدی نود و پنج یا بیشتر آن جذب شده و بقیه دفع میشود بر خلاف اغذیه دیگر. «اِنَّ فی ذالِکَ لَآیَةٌ لِقَوْمٌ یَتَفَکَّروُ نَ» اگر مراد از «آیة» به قرینه آیات قبل و بعد آیت و علامت معاد باشد، شهادت این امر بر معاد آن است: همانطور که ما بصحراها و گلها و باغها مینگریم و در آنها مطلقا عسل نمیبینیم ولی به وسیله زنبور عسل میدانیم که خروارها عسل در آنها موجود بوده است همچنین ما به قبرستانها نگاه کرده و در آنها جز خاک نمیبینیم اما در بهار قیامت خواهیم دید از آن خاکها انسانها برخاستند. و اگر مراد آیت توحید و تدبیر خداوند باشد قطعا وجود این حشره با این عمل مفید ونظام حیرت آور از علائم توحید و تدبیر خدایی است این لفظ بیشتر از یکبار در قرآن مجید نیامده است.
. نِحْله به معنی عطیه است در مجمع گوید: نحله عطیهای است که در مقابل ثمن و عوض نباشد، راغب نیز نظیر آن را گفته است. مراد از «صَدُقه» (به فتح صاد و ضم دال) مهریه زنان است گویی علت این تسمیه آن است که اعطاء آن دلیل صدق الفت و عشق مرد به زن است و اطلاق نحله از ان است که مهریه فقط عطیه و بخششی است از مرد و با این دولفظ قرآن کریم موقعیت مهر را در اسلام بیان کرده که چون موقعیت زن موقعیت عشق و موقعیت مرد موقعیت تمنا و خواهش از زن است لذا مهریهای به او میدهد که فقط عطیه و شاهد صدق توجه مرد به زن است. راغب معنای اصلی نحل را زنبور عسل گرفته و گوید: به نظر من مهریه را از آن نحله گویند که عطیه مرد مثل عطیه زنبور عسل عوض مالی ندارد وگوید: میشود عطیه را معنای اصلی قرارداد در این صورت زنبور را از آن نحل گویند که کارش عطیه ایست نسبت به مردم (اختصار) در مجمع وجه دوم را اختیار فرموده و گوید: زنبور را نحل گویند که خداوند بوسیله او عسل را به مردم عطا کرده است.
نحلة
عطیه، بخشش.
مذهب، کیش.
نحل.