مراقبت

مراقبت

مراقبت به عنوان یکی از اصول اساسی زندگی انسانی، نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی افراد ایفا می‌کند. این مفهوم نه تنها شامل مراقبت از خود، بلکه شامل مراقبت از دیگران نیز می‌شود. زمانی که فردی از سلامت جسمی و روحی خود مراقبت می‌کند، می‌تواند به بهبود روابط اجتماعی و خانوادگی خود نیز کمک کند. همچنین، مواظبت از دیگران نشان‌دهنده همدلی و محبت است که می‌تواند موجب تقویت پیوندهای انسانی گردد. در دنیای امروز، با وجود مشغله‌های روزمره و فشارهای زندگی، اهمیت آن از خود و دیگران بیشتر از هر زمان دیگری احساس می‌شود. به همین دلیل، ایجاد زمان برای خود و عزیزان، نه تنها به سلامت جسمی بلکه به سلامت روانی نیز کمک می‌کند. به طور کلی، به ما یادآوری می‌کند که زندگی به تنهایی معنای واقعی ندارد و ارتباطات انسانی و حمایت از یکدیگر، اساس زندگی سالم و شاداب است.

لغت نامه دهخدا

مراقبت. [ م ُ ق َ / ق ِ ب َ ] ( ازع اِمص ) مراقبة در تمام معانی. رجوع به مراقبة و نیز مراقبه شود. || مواظبت: چون صاحب رای بر این نسق به مراقبت احوال خود پرداخت در همه اوقات گزاردن کارها در قبضه تصرف خود تواند داشت. ( کلیله و دمنه ). دو طرف در اکرام ایشان مراقبت نمود یکی رعایت حقوق تاش... ( ترجمه تاریخ یمینی ص 75 ). || حراست. نگهبانی. حفاظت. حفظ: در مراقبت حق به لائمه خلق و گفت و گوی لشکر التفات ننماید. ( المعجم، از فرهنگ فارسی معین ). || چشم داشت. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به مراقبة شود. || ( در اصطلاح نجوم ) طلوع کردن رقیب کوکبی افقی از مشرق به هنگامی که این کوکب در مغرب غروب کند. ( المعجم، ص 48 ). || ( در اصطلاح عرفا ) مراقبت نگاه داشتن دل است از بدی ها؛ برخی گفته اند مراقبت آن است که بدانی که آفریدگار عز اسمه بر هر چیزی توانا و قادر است؛ و نیز گفته اند: حقیقت مراقبت آن است که خدای را به نحوی پرستش کنی که گوئی او در برابر دیدگان تو حاضر و ناظر است و اگر تو اورا نمی بینی او ترا می بیند. بعضی از اهل اشارت گفته اند که: مراقبت دو گونه است: یکی مراقبت عام است و آن ترس از خدای تعالی است دیگری مراقبت خاص است که امیدواری است به خدا. ( از خلاصة السلوک ). و در اسرار الفاتحه آمده که: مراقبت عبارت است از مراعات سر به ملاحظه حق. ابراهیم خواص گوید: مراقبت خلوص باطن است باخدای تعالی در آشکار و پنهان. دیگری گوید: مراقبت بیرون شدن نفس است از حول و قوه خود و انتظار لطف و رضای او داشتن و روی بازگردانیدن از غیر او. ( از کشاف اصطلاحات فنون ). مراقبة: استدامة علم العبد باطلاع الرب علیه فی جمیع احواله. ( تعریفات ): یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فروبرده و در بحر مکاشفت مستغرق گشته. ( گلستان سعدی ). || ( در اصطلاح عروض ) مراقبت آن است که سقوط یکی از دو حرف با ثبوت دیگری متلازمان باشند؛ یعنی دو حرف نه با هم ساقط شوند و نه باهم ثابت باشند، و این اسم از مراقبت کواکب افقی گرفته اند: و چون حقیقت مراقبت معلوم شد بدان که مراقبت قایم است میان یاء مفاعیلن و نون آن در نوع مسدس از بحر هزج اخرب، و خاص در این نوع بعد از مفعول یا مفاعیل آید به سقوط نون، یا مفاعلن آید به سقوط یاء؛ و در مسدس این نوع به هیچ وجه بعد از مفعول مفاعلین سالم نیاید. ( از المعجم ص 48 ).
مراقبة. [ م ُ ق َ ب َ ] ( ع مص ) نگاهبانی کردن. ( منتهی الارب ). حراست کردن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). نگاه داشتن چیزی را. ( از غیاث اللغات ). یکدیگر را نگاهبانی کردن. ( صراح ) ( منتهی الارب ). || کسی را چشم داشتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). ترقب. انتظار کسی را داشتن. توقع داشتن. ( از متن اللغة ). امید داشتن. ( از غیاث اللغات ). امید داشتن به کسی. ( یادداشت مؤلف ). || از کسی ترسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). خوف داشتن. || راقَب َ اﷲ فی امره؛ خافه. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به حاشیه ذیل مراقب شود. || ( در اصطلاح عروض ) مراقبت. رجوع به مراقبت شود. || ( در اصطلاح عرفا ) مراقبه. مراقبت. رجوع به مراقبت شود. || ( در نجوم ) مراقبة. مراقبت. رجوع به مراقبت شود.

فرهنگ معین

(مُ قِ بَ ) [ ع. مراقبة ] (مص. ل. ) ۱ - نگاهبانی. ۲ - دیده بانی کردن.

جملاتی از کلمه مراقبت

شرمت از فکر عاقبت زاید وز دوام مراقبت زاید
گر جیم جمال یافت در جهان تو جای در میم مراقبت نشین، کار اینست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم