ناکث

لغت نامه دهخدا

ناکث. [ ک ِ ] ( ع ص ) شکننده عهد و پیمان. ( ناظم الاطباء ). شکننده عهد. ( از اقرب الموارد ). نکاث. ( معجم متن اللغة ). پیمان شکن. عهدشکن. || برهم زننده. گسلنده. ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ).

فرهنگ معین

(کِ ) [ ع. ] (اِفا. ) عهدشکن، پیمان شکن.

فرهنگ عمید

شکنندۀ عهدوپیمان، پیمان شکن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - برهم زننده گسلنده. ۲ - عهدشکن پیمان شکن جمع:ناکثین.

جمله سازی با ناکث

قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «من مات ناکثا عهده جاء یوم القیمة لا حجة له».