میی

نام قومی و جغرافیایی

واژه «میی» در تاریخ و فرهنگ هندوستان به گروهی از مردم فارس‌زبان اطلاق می‌شود که عمدتاً در شهر گوالیار و مناطق اطراف آن زندگی می‌کردند. این گروه از جمله اقوام مهم و تأثیرگذار در دوران گذشته بوده‌اند و برخی از آنان به عنوان حکام و رجال سیاسی در دهلی فعالیت داشتند. حضور این قوم در تاریخ هندوستان و نقش آنها در اداره امور سیاسی و اجتماعی، اهمیت تاریخی و فرهنگی قابل توجهی دارد و نشان‌دهنده تنوع زبانی و قومی در منطقه است.

به عنوان واژه‌ای در ادبیات

واژه «میی» در ادبیات فارسی و به ویژه در شعر کلاسیک، به عنوان بخشی از ترکیب‌های لفظی به کار رفته است که معنا و کاربرد خاص خود را دارد. مثلاً در مصرعی مانند «ناخورده میی به جان تو گر پاسخ آورم»، «میی» به معنای شراب یا نوشیدنی مست‌کننده است که در شعر برای بیان حالاتی چون شور و حال، عاشقانه یا مستی استفاده می‌شود. این کاربرد در ادبیات فارسی به ویژه در شعرهای عرفانی و غنایی رایج است و به واسطه آن مفاهیمی چون عشق، سکر و وجد روحانی منتقل می‌شود.

لغت نامه دهخدا

میی. [ م َ ] ( اِخ ) از گویندگان فارسی زبان هندوستان و از مردم شهر گوالیار و از حکام و رجال دهلی بود. بیت زیر از اوست:
من می روم و برق زنان شعله آهم
ای همنفسان دور شوید از سر راهم.( از قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

از گویندگان فارس زبان هندوستان و از مردم شهر گوالیار و از حکام و رجال دهلی بود

جمله سازی با میی

ناخورده میی به جان تو گر پاسخ آورم می ده‌که هرچه بخت‌‌گمان‌کرد شد یقین
ندانم چون شود انجام مجلس کان حریف افکن میی افکند در ساغر کزان می بوی خون آمد
ز نقد عیش جنون یاس مهر جام مپرس به غیر داغ میی نیست در پیالهٔ داغ
میی اندر سرم کردی و دیگر وعده‌ام کردی به جان پاکت ای ساقی که پیمان را نگردانی
میی که کرده خدای جهانیان بر ما چو خون دشمن سلطان شرق و غرب حلال