لقب میرزا به افرادی اطلاق میشود که مادرشان از سادات است، اما از طرف پدر چنین نسبتی ندارند. این افراد نیز به لحاظ نسل، به پیامبر(ص) منتسب هستند و تنها در برخی احکام و مسائل فقهی با کسانی که از طرف پدر به پیامبر(ص) نسبت دارند، تفاوت دارند. امام کاظم(ع) در مورد فردی که مادرش از بنی هاشم و پدرش از قبایل دیگر قریش است، بیان کردند که او میتواند از صدقات بهرهمند شود، اما استفاده از خمس برای او مجاز نیست. حضرت همچنین به آیه ادْعُوهُمْ لِآبائِهِم یعنی مردم را با پدرانشان میخوانند استناد کردند. لقب میرزا به عنوان یکی از عناوین اجتماعی برای گروههای مختلف درباری، سیاسی و مذهبی مورد استفاده قرار میگرفته و در برخی دورهها از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار بوده است. در برههای از زمان، این عنوان به روحانیون متوسط و معمولی اطلاق میشد و به تدریج از اواسط دوره قاجاریه به روحانیون برجسته و در سطح مرجع تقلید اختصاص یافت. به عنوان مثال، میتوان به میرزا محمدحسن شیرازی، یکی از علمای برجسته و صاحب فتوای تحریم تنباکو، اشاره کرد.
میرزا
لغت نامه دهخدا
میرزا همه وقت جامه زر تاری نیست
پیوسته سپهر بر سر یاری نیست.عبدالرزاق فیاض.|| پیشتر از القاب شهزادگان بود حالا بر سردارزادگان استعمال کنند. ( غیاث ) ( آنندراج ). || مردم شریف و پاک نژاد. || مردم شاد و مغرور. || کاتب و نویسنده و منشی. ( ناظم الاطباء ). منشی. نویسنده. || چون در اول نام درآید اطلاق به نویسندگان خاصه اهل حساب می شده است. دفتردار. حسابدار. محاسب. ( یادداشت مؤلف ). || بر کسی اطلاق شود که مادرش علویه باشد لاغیر. ( از مقیاس الهدایه حاشیه ص 216 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. عنوان احترام آمیز در ابتدای نام افراد باسواد غیرروحانی: میرزاکوچک خان.
۳. منشی.
۴. عریضه نویس.
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: شاهزاده و امیرزاده، میر ( ازعربی ) + زا ( فارسی ) شاهزاده و امیرزاده
دانشنامه آزاد فارسی
میرزا (کتاب). مجموعه داستانی به فارسی، نوشتۀ بزرگ علوی. مجموعه ای از آخرین داستان های نویسنده که مضمون همۀ آن ها زندگی در تبعید و آوارگی است. نویسنده از خاطرات و تجربه های زندگی در غربت بهره می برد تا بر دورۀ معینی از تاریخ معاصر ایران شهادت دهد و به نوعی پایه گذار «ادبیات تبعید» شود. این کتاب در ۱۳۵۷ش به چاپ رسید.
ویکی واژه
نویسنده، منشی.
جملاتی از کلمه میرزا
چو میرزای نبی استاد او شد گزیده گشت و در خدمت نکو شد
پسر سرفراز سلطان است نام او میرزا علیخان است
میرزاد از حال او شد با خبر کس فرستادش که ای زیر و زبر