مونس یکی از دریاهای هفتگانه که در متون قدیمی ذکر شده، به عقیده برخی، همان اقیانوس اطلس است. این واژه به معنای همدم و یار به کار میرود. در این زمینه، انس گیرنده به کسی اطلاق میشود که همراه و همدمی را به خود جذب میکند. به عنوان نمونه، حافظ در شعر خود به این موضوع اشاره میکند که دعای سحرگاه میتواند روح را به انس و آرامش برساند، به خصوص در زمانی که فردی مانند غلام حافظ در کنار اوست. همچنین، انس دهنده به معنای کسی است که به ایجاد ارتباط و نزدیکی میان افراد کمک میکند. این مفاهیم نشاندهنده اهمیت روابط انسانی و همنشینی در زندگی هستند و به نوعی بر ارزش دوستی و محبت تأکید دارند.
مونس
لغت نامه دهخدا
مؤنس. [ م ُ ءَن ْ ن ِ ] ( ع ص )انس دهنده. || بیننده. ( از منتهی الارب ).
مؤنس. [ م ُءْ ن ِ ] ( ع ص ) انس دهنده. || ( اِ ) نام روز پنجشنبه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نامی است پنجشنبه را. ( مهذب الاسماء ).
- ابومؤنس؛ شمع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
مونس. [ ن ِ ] ( از ع، ص ) انس دهنده. || انس گرفته. خوگاره. خوگر. ( ناظم الاطباء ). همراز. ( مهذب الاسماء ). انیس. مأنوس. همنفس. رفیق. اَنِس. ( یادداشت مؤلف ). همدم. ( غیاث ) ( آنندراج ). آرام دهنده. ( آنندراج ) ( غیاث ) ( دهار ). شادکننده. ( دهار )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
انس گیرنده، انس گرفته، همدم
۱ - ( اسم ) انس گیرنده. ۲ - همدم یار: [ بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری. ] ( حافظ. ۳۱۳ )
انس دهنده.
فرهنگ اسم ها
معنی: هم نشین و همراز، همدم
دانشنامه آزاد فارسی
کلیسای سنت وُدرو با برج نافوس
(به فلاندری: برگن) شهری صنعتی و مرکز استان اِنو، در بلژیک، به فاصلۀ ۵۲کیلومتری جنوب غربی بروکسل، با ۹۲هزار نفر جمعیت (۱۹۹۷). صنایع آن عبارت اند از استخراج زغال سنگ، نساجی، و تصفیۀ شکر. مقرّ نظامی ناتو در نزدیکی مونس، در شی یور ـ کاستو، است. در جنگ جهانی اول، این شهر صحنۀ نبرد مونس بین نیروهای بریتانیایی و آلمانی در اوت ۱۹۱۴ بود. این شهر بین دو حوضۀ مهم از معادن زغال سنگ قرار دارد. یک ساختمان شهرداری (۱۴۴۳ـ۱۴۶۷م)، کلیسایی با برج ناقوس (۱۴۵۰ـ۱۶۲۱)، و سه موزه دارد.
جملاتی از کلمه مونس
ای به رخ ماه زمین بی روی تو مونس من ماه گردون بود دوش
مرا بود مونس بهر انجمن کسی جز تو نگرفتش از دست من
ای مونسِ شبهای من، وی شاهدِ زیبای من